تقدیم به پیچک عزیزم(پریچهر)


سال سختی بود ....

( همیشه هم نباید همه چی به هم ربط داشته باشه ... )‌

 

سال سختی بود ...

سال باد ....

سال طوفان ...

سالی بدون مترسک و حمله ملخ ها به مزرعه  هستی ....

سالی بدون وجود قاصدکها

هیچ کس از هیچ کس خبر نداشت

سال متلاشی شدن کوه ها

و خشک شدن دریا ها

و آن سال

سالی بود که تو دیگر نبودی

و بعد از آن ... دیگر سالی وجود نداشت

و تمام شد

به همین سادگی .....

 

نظرات 1 + ارسال نظر
یکی بود یکی نبود چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 01:24 ب.ظ

ارتش سوسک به یغما گری خرمن رفت روی جالیز مگر اسم تو بود. (همیشه هم نباید......)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد