روز پائیزی میلاد تو در یادم هست
روز خاکستری سرد سفر یادت نیست
ناله ناخوش از شاخه جدا ماندن من
در شب اخر پرواز خطر یادت نیست
تلخی فاصله ها نیز به یادت ماندست
نیزه برباد نشسته است سپر یادت نیست
یادم هست یادت نیست
خواب روزانه اگر در خور تعبیر نبود
پس چرا گشت شبانه در به در یادت نیست
من به خط و خبری از تو قناعت کردم
قاصدک کاش نگوئی که خبر یادت نیست