انتظار

 

من در میان بغضهای نیمه جان تو را می جویم

در میان غروبی که طلوع را در کالبدش کشتند

در میان پروازهایی که مانند هجرت بود

و در میان اشکهایی که گاهی دلگیر تر از همیشه

بهت میشود!

من در غربت عشق ، تو را می جویم

و پییچک همسایه هر روز نوید آمدنت را می دهد

زندگی...!

بهانه بودنم نیست ...

بهانه بودنم انتظـــــــــــــــــــــاریست

که وصال را میان حرف به حرف آن جستجو می کنم!

 

                   ********

امروز یه بهانست... شاید هر روز زندگی ما یه بهانه باشه...

روز عشــــــــــق بهانه برای دوست داشتن...

محـــــــــــــــــرم بهانه ای برای گریه کردن ... برای گفتن هر چی درد و دل تو دلت

 هست و هیچ کس گوش شنوا برای حرفات نیست.... بوی شهادت این روزا از ماه به

مشامم می رسه!.... بوی حسین!

و شاید همه این صفر و یک هایی که ما رو اسیر کرده اینها هم بهانه ای برای دوست

 داشتن باشه... شاید !!!!...بهانه بهانست ...

 

 

یادته گفتم دستان احساسمون گرمی دستای عشقو حس می کنه ...... نه مثل عاشقای

سینه چاک!!!! می خوام مثل یه چشم به راه یه نفر که حس میکنه عشق تو، توی تار

 و پود وجودش هست بگم هر روز خدا منتظرت هستم تا از راه برسی و مرهم من

باشی!...

نمی دونم چرا امروز حرفام بوی عشق نمیده... من دنبال کلمه ها نمی گردم ... عشقو

باید از چشمام بخونی!... حرفی برای گفتن ندارم!

 

مرا رها مکن

تو دلیل پرواز منی

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد