این تویی؟ |
آیا به راستی این تویی؟ در آرزوی توام و در تو جستجوی تو، اما تو را نمی یابم ... می بینمت چشمانت را، لبانت را،بازوانت را و تنت را! اما تو کجایی ؟ آه ! کجایی که تو را سخت گم کرده ام؟ دوست می دارم در تو : بوی خوش را و نه شکوفه را، نبض را و نه جسم را، وزش آرام باد را ، در میان احساست و نه احساسات خشک و خشن را، دوست می دارم رویا هارا، رویا هارا،رویا هارا،رویا هارا... پس چگونه آنها را کشته ای؟ چگونه؟ چگونه؟ چگونه؟ این تویی؟
|
سلام دوست من
کاش ادمی می توانست عشقش را سوار قاصدکی از خیال کرده و همچون بنفشه ای که از باد پاییز هراسی ندارد در اسمان زندگی به پرواز در اورد
وبلاگ زیبایی داری
خوشحال میشوم شما را در جمع بازدیدکنندگان وبلاگ خودم ببینم واز نظراتتان استفاده کنم
ممنون میشوم
بای