خورشید که غروب می کند

خورشید که غروب می کند ، اشک در چشمانم سرازیر
 
می شود

خورشید که غروب می کند، خود به خود دلم گرفته

 می شود

خورشید که غروب می کند ، آتش دلم سرد سرد
 
می شود

خورشید که غروب می کند، یاد و خاطره هایی که با هم
 
داشتیم در ذهنم تکرار می شود


خورشید که غروب می کند ، اسم تو را دائم پیش خودم
 
تکرار می کنم

خورشید که غروب می کند ، دستهایم آرزوی دست های تو را دارند


خورشید که غروب می کند، چشمهایم آروزی دیدن چشمهای تو را دارند


خورشید که غروب می کند، آرزوی شنیدن صدای تو را دارم


کاش غروبی فرا نرسد که تو در کنارم نباشی
!


آنوقت پایان زندگی عاشقانه من خواهد بود!

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد