چیزایی که دیگه کم کم باید بدونی ...

* لبخند تذهیب زندگی ست *

««
 من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم

لطفها میکنی ای خاک درت تاج سرم

دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگو

که من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم

 همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس

که درازست ره مقصد و من نوسفرم
»»


« حرفهای یواشکی »

فکر میکنم یه حرفهایی هست که دیگه باید زده بشه !

حافظه برای عتیقه کردن عشق نیست .. برای زنده نگه داشتن

 عشق است ..
اگر پرنده را به قفس بیندازی مثل این است که پرنده

را قاب گرفته باشی .. وپرنده قاب گرفته فقط تصور باطلی از پرنده است
.

عشق در قاب یادها پرنده یی است در قفس.

منت آب و دانه بر سر او مگذار و امنیت و رفاه را بر رخ او نکش
.بیندیش!

عشق طالب حضور است و پرواز .. نه امنیت و قاب.

مگر قرار ما این نبود که عشق را خاطره نکنیم؟چیزی هست که باید

بیاموزی:خاطره ویران کردن حال است .. و ویران کردن حال از میان

بردن تنها بخش کاملا زنده و پرخون زندگی:عشق. اگر دوست داشتن

به یک مجموعه خاطره ی مجرد تبدیل شود .. دیگر این خاطرات از جنس

عشق و دوست داشتن نیستند .. و از آنجا که انسان محتاج دوست

داشتن است و دوست داشته شدن (علیرغم زیبایی خاطرات) به دنبال

دوست داشتنی نو رفته و بران پناه میبرد
.. و این عشق نخستین را

ویران میکند ..
بی آنکه شبهه عشق دوم بتواند قطره ای خلوص را در

خود داشته باشد
.. با او زندگی کن .. با حالش نه خاطراتش.

آنقدر استحکام روزها را زیاد کن که هر روز برایت سازنده زیباترین خاطره

فردا باشد
.. زندگی نه عادت میخواهد نه خاطره! شور میخواهد.

خاطره ها هم ارزش خود را دارند اما نه برای نابودی حال و آینده.


« من تو را عاشقم نه خاطراتت را »



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد