زندگی یعنی چکیدن، همچو شمع از گرمی عشق
زندگی یعنی لطافت، گم شدن در نرمی عشق
زندگی یعنی دویدن، بی امان در بادی عشق
رفتن و آخر رسیدن، بر در ِآبادی عشق
میتوان هر لحظه هر جا عاشق و دل داده بودن
پر غرور،چون آبشاران،بودن،اما ساده بودن
میشود اندوه شب را،از نگاه صبح فهمید
یا به وقت ریزش اشک، شادی بگذشته را دید
میتوان در گریه ی ابر، با خیال غنچه خوش بود
زایش آینده را در، هر خزانی دید و آسود
میتوان هر لحظه، هر جا، عاشق و دل داده بودن
پر غرور چون آبشاران، بودن، اما ساده بودن