سکوت سرشار از ناگفته هاست ...

* دنبال حقیقت مگرد ... چراکه حقیقت تنها در وجود توست *

«« پرنده گفت: چه بویی .. چه آفتابی .. آه بهار آمده است
و من به جستجوی جفت خویش خواهم رفت...
پرنده از لب ایوان پرید
مثل پیامی پرید و رفت
پرنده کوچک بود .. پرنده فکر نمیکرد
پرنده روزنامه نمیخواند .. پرنده قرض نداشت!
پرنده آدمها را نمیشناخت!
پرنده رو به هوا .. و بر فراز چراغهای خطر
در ارتفاع بی خبری میپرید
و لحظه های آبی را دیوانه وار تجربه میکرد
پرنده .. آه فقط یک پرنده بود
! و همچنان در جستجوی جفت خویش تا بهارانی دیگر! »»

حرفهای یواشکی :
این روزا همه فکر میکنن مریض شدم یا حال ندارم!! اما من هیچیم نیست
باور کن .. فقط یکم ساکت شدم! یکم که نه خیلی!!! 
سکوت .. چقدر آروم و مرموزه.

اونقدر که دیگه وقتی یکم حرف میزنم احساس بدی بهم دست میده .. فکر
میکنم نباید اونقدر حرف میزدم .. درحالیکه کل جملم از ده تا کلمه هم بیشتر
نبوده!! بیشترین پرحرفیم تو طول روز تنها وقتیه که باتو حرف میزنم .. البته
اگه بشه اسمش رو گذاشت پرحرفی!
تا حالا اینقدر به حقیقت وجودی سکوت نزدیک نشده بودم.
خودم هم نمیدونم چم شده اما باورکن هرچی سعی میکنم از بندش در بیام
نمیتونم نمیشه .. بیشتر حرفای روزم رو با نگاه میزنم .. حتی وقتی کسی 
چیزی ازم میپرسه با حرکت سرو دست جوابش رو میدم!
شاید این از حسرت حرف زدن برای تو سرچشمه میگیره!
یه طور خاصی شدم .. دوست دارم به هرچی نگاه میکنم تا عمقش آروم پیش
برم .. در سکوت محض. نترسا افسرده نشدم .. ازچیزی هم ناراحت نیستم
اما نمیدونم این چه حالیه که پیدا کردم .. خودم هم سردرگمم.
یه جورایی این سکوت رو دوست دارم.
شایدم بهش احتیاج دارم.
حتما بهش احتیاج دارم .. شاید بتونه کم کم آرومم کنه .. تاحالا که رام کننده
خوبی بوده! دارم آدم عجیبی میشم شایدم به قول تو متفاوت.
اما فعلا میخوام تو این حالت بمونم گرچه شدم مثه یه عروسک پشت ویترین!
 راستی تاحالا فکر کردی عروسکای پشت ویترین آرزوشون چیه؟!؟
« بی سبب پنهان مکن این راز را .. درد گنگی در نگاهت خفته است
گاه میکوشد که با جادوی عشق .. ره به قلبم برده افسونم کند »
تنهایی آرامش عجیبی به ادم میده اما ...


نظرات 1 + ارسال نظر
میثم پنج‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:56 ق.ظ http://tornadotitibol.blogsky.com

ای کاش میشد همه چیز های تو قلبتو بنویسی
میدونی خیلی آرزو های خوب با ای کاش شرو میشن
اگه تموم احساست رو کاغذ نیومد از کاغذا دلگیر نباش
اونا هرگز نمیتونن مثل چشات حرف بزنن !!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد