آهای آدم بزرگها با شما هستم!!

آهای آدم بزرگها خوشحالید که بالاخره شدم یکی از شماها؟
 
خوشحالید که بالاخره بالهای منو چیدید؟

 خوشحالید که مثل شما چسبیدم به این زندگی نکبتتون؟
 
خوشحالید که آرزوها و رویاهای دور و درازم رو دور ریختم؟

خوشحالید که بالاخره دارم پاگیر می شم؟ خوشحالید که شدم
 
عین شماها... خسته کننده و تکراری؟ خوشحالید که مثل
 
شماها دارم محافظه کار و بدجنس می شم؟ خوشحالید که دارم

مثل شماها پشت سر اینو اون حرف می زنم؟ خوشحالید که شدم

 یه خرفتی مثل شماها؟ خوشحالید که روح بلند و پاکم به لجن
 
کشیده شد؟ خوشحالید که دیگه مثل شماها به عشق باور ندارم
 
؟ به خوبی باور ندارم؟ خوشحالید که احساسم خشکیده و دلم
 
سنگ شده مثل شماها؟ خوشحالید که مثل شماها دیگران رو در
 
ترازوی حقیر خوب و بدتون می سنجم؟ خوشحالید که دیگه مثل
 
شماها هیچ شور و شوقی برای هیچ چیزی ندارم؟ سالها تلاش
 
کردید تا اسیرم کنید و موفق شدید...دیگه چیزی ازم باقی

نمونده و شدم سایه ای از اونهمه عشق و جوانی و انرژی  که

  به نظرتون اونقدر خطرناک بود و باید مهارش

می کردید...حالا خوشحال باشید ..چون شدم یکی لنگه

خودتون....دیگه دست از سرم بردارید... دیگه توان ندارم...
 
دیگه خطری براتون ندارم...دیگه نظام کهنه و پوسیده

زندگیتون رو تهدید نمی کنم...دیگه به چیزی باور ندارم...

خوشحال باشید و جشن بگیرید... 


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد