وقتی دلم برات تنگ می شه رو تپه ای از صدف می شینم

و توی آینه ام
 
 تو رو جستجو می کنم

وقتی با چراغی از جنس سپیده و ماه توی کوچه های
 
 خاطره به دنبال تو می گردم ,
 
دوست دارم تو رو زیر چتر کاج ها ببینم که دفتر خاطراتم

رو برای پروانه ها می خونی
 
 و قاصدک ها رو به سمت ساحل عشق پرواز می دی

من عاشقم
 
( اگر چه هیچ وقت نتونستم عشقم رو ثابت کنم )
 
اما اینو پیراهنم در یک بامداد شیرین به تو می گن

وقتی دلت برام تنگ شد به ابر کبودی که
 
از بالای سر یه نیلوفر تنها می گذره , لبخند بزن
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد