دروغ می گفت دیگری را دوست می داشت .

بارها گفتم دوستم داری ؟ گفت آری تا دیری


خاموش بودم ، ولی از پای شکیب افتادم و


گفتم راست بگو تو را خواهم بخشید . آیا دل


به دیگری بستی ؟  گفت: نه! فریاد زدم.
بگو


راستش را هر چه هست تو را خواهم بخشید


واز گناهت هر چند سنگین تر باشد خواهم


گذشت ، عاقبت با آرزوی فراوان پیش آمد و گفت.


مرا ببخش....................  دیگری را دوست دارم
.


گفتم حال که سالها تو به من دروغ  می گفتی.


این بار هم من به تو دروغ گفتم :
 
تو را نخواهم   بخشید

نظرات 1 + ارسال نظر
میثم سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:50 ب.ظ http://razegoolesorkh1.blogsky.com/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد