می خوام امروز واسه یه غریبه بنویسم یه غریبه که آشنا ترین آشنای زندگیمه یه غریبه که چه
 
جوری نمی دونم ولی شده ی همه ی زندگیم ....

یه غریبه از جنس نور یه غریبه پُر از حس قشنگ بودن یه غریبه که هیچ وقت برام غریبه نبود یه
 
غریبه که قشنگ ترین صدای زندگیمه ....

تو دنیایی که همه جمع شدن که فقط نابود کنن غریبه ی من برای ساختن آمد، ساختن دوباره ی

من....

تو هوایی که پُر تنهایی بود و نمی شد نفس کشید غریبه ی من به من یاد داد که نفس بکشم حالا

دیگه بدون این غریبه نمی تونم نفس بکشم ....

تودنیای من که همه ی ترانه ها غمیگن ودلگیر بود غریبه برای من یه شعر تازه سرود یه شعر پُر
 
از قشنگ ترین آرزوهای دنیا .....

غریبه ی من ،به من یاد داد که بودن زیباست .... پرواز به یاد ماندنیست .... عشق مقدس

است .....ودوست داشتن از عشق هم برتر است....

آشنا ترین آشنای زندگی من ، من با تو ماتمم را از پنجره ی دلم پر می دهم ..............



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد