من کتاب نبوده ام ... که بخوانی ... که نخوانی ... که خسته شوی ... که خسته نشوی ... که ورق

بخورم ... که ورق نخورم ... که خاک بخورم ... که خاک نخورم ... که اعجاب انگیز باشم ...
 
که اعجاب انگیز  نباشم ...که گم بشوم ... که گم نشوم ... که سیاه باشم ... که سیاه نباشم ...
 
که آخرین برگم تلخ  باشد ... که آخرین برگم تلخ نباشد ... من کتاب نبوده ام هرگز !
 
من دفترم ! مرا بنویس

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:42 ب.ظ

آوا چهارشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 11:48 ب.ظ http://www.nesfe.blogsky.com

*همه چیز از یاد آدم میره مگه یادش که همیشه یادته*
سلام ... وبلاگ زیبایی داری و زیبا هم می نویسی ... اگه دوست داشتی به هم سر بزن... موفق باشی..

میثم پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 06:19 ب.ظ http://www.jevir.persianblog.com/

سلام
حالت خوبه
ببخش اگه روزی فقط یه بار می یام بهت سر میزنم
من نوشته هات رو خیلی دوست دارم درست مثل خودت.
این وب رو جدید ساختم تو هم دوسش داری؟
بهم سر بزن.
من اگه بخوام هم (که هیچوقت نمیخوام) ممکن نیست شما رو فراموش کنم یگانه ماه هستی .
نوشته های من کامل نیست ـشما همشو بخون ـمی خواستم تقدیم مقدس ترین بانوی دنیای هستی یم کنم اگه لایق باشه!!!
هرگز فراموشت نمیکنم!!!

سارا یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 06:59 ب.ظ http://afsos.blogsky.com

وبلاگت زیبابود وچندتاکپی هم برداشتم البته عذر میخوام اخه خیلی قشنگ بودند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد