سرت و بذار روشونه هام خوابت بگیره
بذار تا آروم دل بی تابت بگیره
بهم نگو از ما گذشته دیگه دیره
حتی من از شنیدنش گریم میگیره
گریم میگیره
بزار رو سینم سرت , چشمای خیس ترت
بزار تا سیر نگات کنم , بو بکشم پیرهنت
بقل کن بچسب بهم , بکش دوباره دست بهم
جز تو کسی را ندارم , نزدیک تر از نفس بهم
سرت بذار رو شونه هام خوابت بگیره
بذار تا آروم دل بی تابت بگیره
بهم نگو از ما گذشته دیگه دیره
حتی من از شنیدنش گریم میگیره
وقتی چشات خوابش میاد , آدم غماش یادش میاد
یه حالتی تو چشمات ,که عشق خودش باهاش میاد
وقتی چشات خوابش میاد , آدم غماش یادش میاد
یه حالتی تو چشمات ,که عشق خودش باهاش میاد
سرت بذار رو شونه هام خوابت بگیره
بذار تا آروم دل بی تابت بگیره
بهم نگو از ما گذشته دیگه دیره
حتی من از شنیدنش گریم میگیره

نظرات 1 + ارسال نظر
میلاد جمعه 1 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:41 ب.ظ

امیدوارم موفق شوی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد