با یاد خدای قدر

 

 

 

 

 

 

 

وازگان را در تو گم کرده ام ای ماه خوبی ها..!!

 

صدای دلربای  انتظار و عطر دلنشین دعای سحر مرا به استقبال لغتی می برد

 

 که در وازه نمی گنجد "روزه"

 

وچه مقدس است این کلمه ی وصف ناپذیر !!

 

احوال مرا در این ثانیه های تکرار نشدنی فقط روزه دارانی درک می کنند

 

 که طعم شیرین هنگامه ی آسمانی را با طعم شیرین دستپخت دعای سحر  در آمیختند و گرسنه

 

تر از زمان قبل تشنه ماندند و تشنه تر.

 

واینک سراپا نیازم را با دو دست که در آغوش آسمان سپرده ام برای

 

 خدای بی نیازی ها التماس میکنم .

 

وباران روزه داری از سر رو روی من می بارد و غرق دعایم کرده است و مرا بیش از بیش

 

دلشیفته ی این ماه آسمانی ساخته است.

 

 

خدایا صدف های عاشقی ام با تو به نیایش نشسته است و

 

 چه شیرین است ,شیرین,فقط شیرین ,طعم شیرین عبادت.

 

واقعا واقعا تنها کسی که در این روزمرگی مرا درک میکند

 

 روزه دار به روزه نشسته ی تشنه  است و بس.

 

و چه صدایی است وقتی پدر به ختم قرآن نشسته است و دانه های تسبیح مادر برای خاطر

 

تشنگی اش به صدا در می آیند  گویا این صدا هم روزه است  و

 

 داد میزند  ..........<<اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم>>

 

و در آخر آن , <<وعجل فرجهم>> را داد تر می کشد تا همه بدانند قداست این لحظه ها را .

 

و من که به دنبال هر عقربه ی ساعتی می گردم تا زمان را متوقف کنم و به یاد همه ی خاطراتم 

 

جشن تولد برپا کنم  اینک تولد در تولد است.

 

آری تولد ماه خدا !! تولد روزه ..تولد رمضان و چندمین سالگرد عاشقی ام بر سر سفره ای که

 

صدای اللهم آذینش بخشیده.

 

روزه دار بر خود ببال که فقط تو میتوانی درک کنی بزرگی شادمانه ام را ,برای جشن تولد این

 

ماه  که همیشه شب چهارده است ,به زیبایی ماه کامل .

 

دلم میخواهد برای این تولد با وازگانم جشنی بر پا کنم تا همه بدانند چقدر شادمانم ولی نمی یابم

 

,وازه ای را نمی یابم ,جدا ناتوانم در ادای شادمانی ام,که جشن درونم را

 

فقط تو خواهی شنید ای روزه دار!!

 

ودر این دقیقه ی پر از خدا  عطر مستی آور >>ربنا>> فضای افطار

 

 را پر کرده است و صدای طنین انداز موذن با خرمای با صلوات متبرک شده

 

در آمیخته  و دعاها مستجاب میشود ...

 



روزه ات قبول ای روزه دار!!

 

 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
میثم جمعه 15 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 04:17 ب.ظ

سلام
دوست من امید وارم همیشه شاد و موفق باشی تو چنین لحظا ت زیبایی دوستان خوبت رو فراموش نکن .

[ بدون نام ] جمعه 15 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:33 ب.ظ

سلام عزیزم سلام عاشقتم وسلام

[ بدون نام ] جمعه 15 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:39 ب.ظ

واقعا لذت بردم
آدم وقتی می خونه تازه می فهمه چقدر
کسی مثل تو در کنارش کمه
کسی که بتونه ادمو درک کنه
سوفیا بخدا راست میگم
نمی دونم چرا اینقدر بی تابم
به خدا اینمدت که نبودی دارم دیونه می شم
کاش حداقل می دونستم کجا هستی
تازه باز که
نوشته بودی پسر گلم
بابا من پسرت نیستم
دیگه اینو به من نگو کفری میشم
اعصابم بهم میره
به همه بگو
اما به من نگو
چون من عاشقتم دختر خوب ماه مهربونم
دوست داشتنی ترین و مهربون ترین بانو هستی

مانی جمعه 15 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:42 ب.ظ http://mani.blogsky.com

سلام خانوم گل
ممنونم
امیدوارم منو همیشه در یاد و وبلاگت داشته باشی
موفق باشی

رضا جمعه 15 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 11:45 ب.ظ

سلام
فقط سکوت در برابر این همه احساس
شاید جواب گو باشه
به قول جند نظر قبلی
کاش
می شد کسی باشم که برایش می نویشتی
موفق باشی
دوستدار شما

نوای پارس سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 01:07 ق.ظ

سلام ناز خانوم...راز و نیاز پر احساس و قشنگی نوشتی.مثل همیشه زیبا......-;{@,,,
ان شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است..یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است؟...تا به گیسوی تو دست ناسزایان کم رسد...هر دلی..از حلقه ای در ذکر یا رب یا رب است...هوارتا......تا بعدنااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد