چقدردلم برات تنگ شده.....
برای تویی که حاضر بودی به خاطرم از خیلی چیزا بگذری.اولین و آخرین .
دلم برای خنده هات...گریه هات...وآرزوهای پاک و قشنگت تنگ شده.....
هنوزم گاهی چشمم به تلفن که می افته منتظر می شم
که زنگ بزنیو صداتو از پس غبار زمان بشنوم.....
مدتها گذشته و ((...))رفته....
بی هیچ خداحافظی...بی هیچ دلتنگی....و بی هیچ بازگشتی...
اون روزها خیلی ازش دلگیر بودم که چرا توی بدترین شرایط منو گذاشت و رفت!
ولی حالا فقط دلم براش تنگ شده....
دلم نمی خواست تصویر قشنگش توی ذهنم خراب بشه...
.دوست نداشتم ببینم براش غریبه شدم!
اما وقتی دیدم که چطور با دلهره از کنارم گذشت ته دلم خوشحال شدم که هنوز قشنگترین روزهایی رو که داشتیم فراموش نکرده...
شاید اونم تنها چیزی که از من داره یه خاطرست!
دلم برات خیلی تنگ شده...کی می خوای از کوچ برگردی؟


نظرات 1 + ارسال نظر
ارین چهارشنبه 27 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 06:02 ب.ظ

سلام . امیدوارم هر کجا که هستی خوب ٬ خوش و سلامت باشی .... خیلی گلی آبجی جونم . بوس بوس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد