روزهای من بی تو آغاز می شوند...
و پایانی برای شبهای تارم نیست
این را می دانی
می دانم...
من راهها را به تو نمایاندم
راههای به هم رسیدن را
اما تو بی توجه از کنار همه آنها گذشتی
در این روزهای پائیزی
من به دنبال فراق نبودم
اما مگر می شود ...
در پائیز
جز این انتظار داشتن بس بیهوده و عبث است ...
وقتی که تنهایی را تجربه می کنی این تنهایی برایت می ماند
هر لحظه از خدا می خواهی که به اینهمه تنهائیها پایان بخشد
به هر دری میزنی تا تنهائیت را فراموش کنی
یا از تنهایی دربیایی
اما وقتی می بینی راهی نیست تنهاتر می شوی
آنوقت است که به خودت می رسی
به دلیل تنها ماندنت می اندیشی
چون حالا دیگر کسی را نداری
فقط خودت هستی و خدایت
گاهی به این می اندیشی که شاید نکند خدا را هم نداشته باشی
آخر مگر می شود خدا بندگانش را تنها بگذارد
حتی من نافرمانش را...
گاهی ...وقتی ...لحظه ای ...تنهائی ام را از یاد می برم
و آن وقتی است که به تو می اندیشم
ولی چه اندیشه عبثی
چون ترا هم ندارم...
والا چی بگم ....
همه جا میشه نوشت .... همه جا هم گوشی که از جنس دل باشه .... از جنس پاکی باشه هست ....
اما یادم نره که همه جا هم خدا هست ....
واسه اون بهتر از همه میشه گفت .... اینقدرم دردسر نداره !
آپ کنی و ....
منتظر باش که انتظار زیباست ....
دلت دریا
می بینی تروخدا سوفیا نظرات هم باید تایید بشه بعد برسه ، حالا ما باید چیکار کنیم
عزیزم من که اسباب کشی کردم خدا به شما ها هم یه صبر عظیم بده با این بلاگ اسکای جدید
سلام موفق باشی به من هم سر بزن
سلام ؛
ولی ما ندونستیم که خونه جدیدت کجاست ؟
ولی باید همه اصباب کشی کنیم حالا از کجا به کجا و کی خدا داند .
موفق باشی .
تمام صحبتهایی که شما میکنید با هر انعطافی کی میخواهید قابل تنظیم هست. یه نیم نگاهی هم به بخش تنظیمات بلاگاسکای داشته باشید.
تا بعد.....
سلام
ببین یه پیشنهاد
شعرهاتو سعی کن با سبک نو بنویسی
بیشتر طرفدار داره
باور کن
خیلی زیباست خاله ی خوب خودم فقط زیباااااااااااا