فسردگی من

 

فسردگی من

 

افسون دلم بیش از این هم فسرده تر خواهد شد؟


هر چه از این روزمرگیها می نالم بیشتر در آنها فرو می روم!!!

چند شبی است که جز برای خوابیدن به خانه نمی آیم


مجالی برای درس خواندن هم نمی یابم چه رسد

 به آنکه پنجه ای بر سه تار برم، یا حافظی بخوانم ،

نوایی را بشنوم ، یا حتی بیتی بخوانم


حتی مجال این را نمی یابم که اندکی این افسون فسرده را به بتکانم،

 تا شاید خیالم را به رقص آورد


تنها چیزی که آرزو دارم،

 بازگشتم به آن دوران سرمستی و عشق است.

 آن دورانی که دلتنگ چیزی نبودم جز آنکه بوسه ای دیگر نثار لیلا کنم


مگر بیش از این هم افسون دلم فسرده تر خواهد شد؟

دلمردگی تا کی؟ تا کجا؟

 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد