تمام خاطره های من سیاهند

تمام خاطره های من سیاهند
 
با لکه های ریز نورانی
 
درست مثل آسمان پر ستاره شب
 
آن روز که تو ستاره صدایم کردی
 
بر کجای تاریکیهایت تابیده بودم؟
 
جوان بودم و نگاهم سرشار از قصه های عاشقانه
 
تو از من دروغ بافته بودی
 
و من از تو
 
گلیمی که زیر پای خانی انداخته باشند
 
حالا
 
چه فرقی میکند که تو مرا سیاه
 
و من تو را زرد یا سرخ
 
بافته باشم
 
ما هر دو پایمال شده ایم
 
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد