گلهاى عشق

دستم را دراز می کنم


 و تکه ای از ابر بی باران امید را


به زیر می آورم


 و در آسمان خیال رها می کنم


 تا شاید


دوباره بر کویر خشکیده ی احساس ببارد


 و گلهاى عشق

دوباره شکوفا شوند........


هر روز با این رویا دلخوشم


اما.....


اما می ترسم


می ترسم تند باد سرنوشت

 ابرهای رویاى مرا با خود ببرد

و کویر احساسم همیشه کویر بماند
.

نظرات 1 + ارسال نظر
عاشق جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 05:25 ب.ظ http://www.l0ve-st0ry.blogsky.com

سلام...
خوبی...
وبلاگزیبایی داری.....
متنت هم زیبا بود....
به من هم سر بزنی خوشحال میشم..
فعلا بای........

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد