بنام تنها پناه آشفتگان دیار سرنوشت
تقدیم به همه اونای که هنوز هم تکه ای از آسمان
در چشمانشان جرعه ای از دریا در دستانشان
و تجسمی زیبا از خاطره ایثارگل سرخ
در معبد ارغوانی دلهایشان به یادگار مانده است
نخستین چکه باران بعد یک احساس را
در قالب کلامی از جنس قفس باغچه های معصوم یاس
به روی جسم سپید یک کاغذ میریزم
و آن را با لهجه همه پروانه صفتهای این گیتی بی انتها
به آسمان نیلوفری تمامی دلهای ذلال هدیه میکنم
سلام...
این به اون در(-:
موفق باشی...بای
سلام دوست من.وبلاگت خیلی خیلی قشنگه.
بهش میگم من نمیتونم ازت دل بکنم ازم قول میگیره که به یکی دیگه فکر کنم... خیلی دردناکه.مخصوصا اگه اون اول بهت گفته باشه دوستت داره.
حالا میگی من چیکار کنم؟
بهم سربزن حتما.منم به خاطر صداقتم فلج شدم...
کاش کی می فهمید...
منم به خاطر صداقتم .......................
من همان اشک آسمانم
نقش دردی به دیوار زمانم
بی سرانجام و بی نام و نشانم
چون غباری به جا از کاروانم
من ؛
همان غریبه آشنایم .
سلام
قشنگ بود اگه دوست داری وب همو لینک کنیم به من سر بزن و نظر بده