ای کاش

 
 
ای کاش آسمون حرف کویر رو میفهمید
 
و اشک خود رو نثار گونه های خشک او می کرد ....
 
ای کاش واژه حقیقت آنقدر با لبها صمیمی بود
 
 که برای بیان کردنش به شهامت نیاز نبود ...
 
ای کاش دلها آنقدر خالص بودن
 
که دعا ها قبل از پائین آمدن دستها مستجاب می شد ....
 
ای کاش  شمع ، حقیقت محبت را در تقلای بال پر سوز پروانه میدید
 
 و او را باور می کرد ...
 
ای کاش مهتاب با کوچه های تاریک شب آشناتر بود ....
 
ای کاش آنقدر مهربان بود که داغ را به دست خزان نمی سپردند ....
 
ای کاش فریاد آنقدر بی صدا بود که حرمت سکوت را نمی شکست ...
 
و کاش مرگ معنی عاطفه را می فهمید و عاطفه معنی عشق.....
 
و کاش تو .......
 
برگرد ........
نظرات 4 + ارسال نظر
نهانکده عشق پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 11:57 ق.ظ http://raze-sokot.mihanblog.com/

سلام.....

عزیز عالییییییییییییییییییییی.....

من میتونم شما رو لینک کنم......

وای که لذت بردم.......

رهگذر جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:10 ق.ظ

سلام وبلاگتون خیلی خوب و زیبا بود سربلند و پیروز باشید

آدونیس جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 03:45 ب.ظ http://www.alad.tk

سلام بانو خوبی پیشاپیش سال نو رو بعت تبریک میگم منم آپ کردم یه سر به من بزن لینکتم کردم خواستی منم لینک کن

علی... شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1384 ساعت 12:22 ق.ظ

سلام منم مثل بقیه به ما می گم بانو
تو هم رفتی؟
تو هم داری تمام می شی مانند خیلی های دیگر که تمام شدند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد