او رفت و تنها ماند ....

 

می گفت عا شقم ، دوستش دارم و بدون او هیچم و برای او زنده هستم...


او رفت و تنها ماند ....


زندگی کرد و معشوق را فراموش کرد...


از او پرسیدم از عشق چه می دانی ؟ برایم از عشق بگو....


گفت:عشق اتفاق است باید بشینی تا بیفتد!!!


گفت:عشق آسو دگیست ,خیال است...خیالی خوش...


گفت:ماندن است ....فرو رفتن در خود است....


گفت:خواستن و گرفتن و برای خود کردن است....


گفت: عشق ساده ست ، همین جاست دم دست و دنیا پر شده از عشقهای زود....


گفت: عشق دروغی بیش نیست....


 


*********************************

 

گفتم: تو عاشق نبودی و نیستی........

گفتم:عشق یک ماجراست ، ماجرایی که باید آن را بسازی....

گفتم:عشق درد است ...

گفتم:عشق رفتن است عبور است ، نبودن است...

گفتم: عشق تضاد است....

گفتم:عشق جستجوست ، نرسیدن است...... نداشتن و بخشیدن است....

گفتم:عشق آغاز است , دیر است و سخت است....

گفتم:عشق زندگیست ولی از یه نوع دیگه.....
 


**********************************
 

به فکر فرو رفت و گفت عاشق نبوده ام ...

گفتم عشق راز است ....

راز بین من و توست و بر ملا نمی شود ....

هیچ وقت پایان نمی یابد . مگر به مرگ.....

آهی سردی کشید....

دیگه هیچی نگفت....

سرشو انداخت پائین و آروم از پیشم رفت.....
 
**
نظرات 1 + ارسال نظر
مرجان جمعه 11 فروردین‌ماه سال 1385 ساعت 05:12 ب.ظ http://shaghayeghe-vahshi.blogsky.com

سلام دوست من . عیدت مبارک
من عادت دارم به محض ورود به بلاگ اسکای اول یه نگاهی به وبلاگ های بروز شده بندازم . یهو اسم قشنگ وبلاگت بهم چشمک زد و وسوسه شدم بیا ببینم . جالب تر اینکه موزیکی رو که واسه وبلاگت انتخاب کردی موزیک مورد علاقه منه و کمی صبر کردم تا بیشتر بشنوم
سایتت خیلی قشنگه . رنگش به آدم آرامش میده و موزیکش هم این آرامش رو تشدید می کنه
تبریک میگم . به من هم سر یزن . می تونم آدرستو تو وبلاگم بذارم ؟ شما هم اگه قابل می دونید خوشحال میشم آدرس منو تو وبلاگتون بذارید .
بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد