وقتی که ...

 

 

نه وقتی اومدی کسی فهمید و نه وفتی رفتی !

نمی دونی توی دلم چه غوغایی به پا شد.

هم وقت اومدنت و هم ...

رفتی یا بهتر بگم رفتم

آره رفتم به احترام تو

به خاطر تو

به عشق تو

 

مثل وقتی که دل نوشته هامو

حرفامو،سکوتمو،غوغای دلمو

اینجا نوشتم،

همش واسه تو بود

به عشق تو بود

هرچند نخوندی

شایدم خوندی و واست ....

رفتم!

رفتم تا فراموش کنم

ولی ای کاش

چون همگان فراموش کار بودم

و تو هم فراموش شدنی !

 

اما افسوس و صد افسوس!

که نه من فراموش کارم و

نه توفراموش شدنی !

رفتم غافل از اینکه دلم هنوز در حسرت

به آغوش کشیدنت،

بوسیدنت و

حتی بوییدنت مانده است !

نظرات 1 + ارسال نظر
روایت دلتنگی سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:11 ق.ظ http://www.alireza-rezaei.blogsky.com



.... در این دلنوشته ها فریاد هم بزنم کسی نمیشنود!.....




........ فریاد خاموش ، روایت دلتنگی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد