تنهایی

سرم با دیگران گرم است ، دلم با تو.

 دلم را استوار کرده ام، که دل نبندم.

 نه به چشمهای بیگانه ای.

 نه به حرفهای بیگانه ای.

 می خواهم آزاد باشم.

 از قید تملک خود و دیگران. تا بود،

 برای خود می خواستم. و حالا...

و حالا نشسته ام دراین اندیشه، که آیا راست اندیشیده ام.

 یا کجراهه پیموده ام.

 راه کج نبود .

نگاهم، به پیش پای بود. دوردست ها از من دریغ شدند ،

 من از تو . و تو، در دوردستها بودی.

بیش ازاین دید ندارم. کور شده ام. کر شده ام.

 

 نه ،خودخواه شده ام.

 همه را برای خود .

 تو را برای خود،

می خواستم . می خواهم .

 و خودخواهی از کوری هم بد تراست.

گیجی ام را روی دیوار تنهایی ام نقش می کنم.

 بومهای رنگ شده را می شکنم.

 شکستن ، عصیان است. باید عصیان کنم.

 کسی که ازعصیان بهراسد، سزاوار مرگ است.

 می خواهم زنده بمانم. می خواهم عصیان کنم.

منتظر باش . برمی گردم. با دستهایی پر از تو . دلی خالی از خود. با سیبی سرخ.

منتظر باش. بر می گردم. با تابلویی نقش شده از من ، در کنار تو.

بومت را بشکن . مرا نقش کن. من ، تنهایی هستم !!!

                                                

نظرات 7 + ارسال نظر
رضا سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:46 ق.ظ http://mohajereshiraz.blogsky.com

ماشالله چقدر تند تند آپ می کنی

تامی سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:53 ق.ظ http://barname.blogsky.com

سلام
ببخشیدا
روم به دیوتر شما که هننوز زنده اید؟؟
من راه خودکشی به اون خوبی معرفی کردم
پس الکی منو سر کا گذاشته بودی
((:
نه شوخی کردم
خیلی خوشحال میشم که یه روز دیگه اینجا شعر ننویسی
و یه همدم پیدا کنی و فقط شعراتو به اون بگی
موفق باشی

تنهاترین تنها(سمانه) سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:39 ق.ظ http://www.tanhatarin-tanha.blogfa.com

سلام دوست من
من قبلا یکبار اومده بودم اینجا
مثل همیشه قشنگ مینویسی
آپ کردی خبرم کن
موفق باشی وخوش...........

ارمین سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:47 ب.ظ

سلام من که شعراتو نخوندم ولی افی تو میتونی حافظ بشی ادامه بده

شخص ثالث سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:37 ب.ظ http://shakhse-sales.blogsky.com

سلام
باز هم از اعماق دل.
کارتون خیلی نجیبانه بود. تازه متوجه شدم. با اجازتون بانوی ماه رو به وبلاگ شخص ثالث پیوند زدم.

الهه و نگار چهارشنبه 17 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:55 ق.ظ http://2khtaranekhorshid.persianblog.com

سلام
حرف های که من به خودم زدم
وعده هایی که مصرم بهشون عمل کنم
که جز او به هیچ کس و هیچ چیز اجازه ندم وارد قلبم بشه به قصد تسخیر جای بزرگی که اون اشغال کرده

نیما جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:30 ق.ظ

سلام
قشنگی دیدم به ظرافت قار قار کلاغی در یک غروب پر سوز پاییزی وقتی دل را ،
به تپش وا می دارد.
من منتظرم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد