هر انچه که میترسیدم امد
نه به سرم که تمام وجودم
دم اخر شده اه اول و اولین چکامه...
-هی عروسک کنار رو
-تو هم دستت را بکش
این همه سستیم که با نبم نگاهی دلمان ذرررررره ذررررره
میرییییییییزد به سرم یاغی شم
-های فلانی
چه بر سر خود اوردی
-به خدا لرزید
دست خودم که نبود
بود اما چه زود رفت
اوار ترانه هاش وزن ما را تحمل نکرد
بر سرمان ریخت
گل برگ برگ برگ...
-حرمت نگه دار دارند نگاهمان میکنند
-چه عجله بود?
بودنی تر بودی اگر بودی
آرامی ات را نمی خواهم نمی گیرم
برو ای بریشان تر از من
که برای با تو بودن بهانه نمیخواهم....
وبلاگ بسیار زیبایی است.تمام شعرها و متنها بسیار زیبا هستند.