چرندیات

 

من( بیست و... سال) خودم را دویده ام

تازه به نقطه ی نرسیدن رسیده ام

می ترسم از خودم که شبیهم به هیچکس

از ترس توی آینه آدم ندیده ام

حتی حواس پرتی من مضحک است که

دیروز کفش لنگه به لنگه خریده ام

من که خودم نخواستم عاشق شوم فقط

حالی نمی شود به دل ور پریده ام

این لقمه هم برای مگس ها نخواستم

یک عنکبوت مرده ی در خود تنیده ام

این دردهای مسخره تقدیر من نبود

من بیشتر از آنچه که باید کشیده ام

بابا ولم کنید! سرم درد می کند

حتی هوای دور و برم درد می کند

زیر فشار طعنه و گوشه کنایه و

زخم زبانتان کمرم درد می کند

از اینکه گفته اید تو شاعر نمی شوی

مضمون شعرهای ترم درد میکند

نامه رسان عشق شما بوده ام،اگر

تا استخوان بال و پرم درد می کند

پس هیچ جا نمی روم آخر نمی شود

پا های مانده از سفرم درد می کند

دیگر قسم نمی خورم از بسکه خورده ام

روح شکسته ی(جدم) درد می کند

طبل چرندیات نکوبید ،بس کنید!

سلول های مغز سرم درد می کند

                                            

نظرات 3 + ارسال نظر
مهدی سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 07:36 ب.ظ http://freestar.blogsky.com

اولللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل
سلام امید وارم همیشه من اول باشم و شما اپ راستی بحتون تبریک میگم عجب وبلاگی قشنگی دارین چشم حسود بترکه ازتون یه خواهشی دارم اگه زحمتی نیست کد قالب وبلاگ تون رو برای من بفرستین یا بگین از کجا اور دین من ۳ روزه دنبال هم چین قالبی هستم که پیدا نمیکنم اگه بفرستین لطف بزر گی به من میکنین فلا یا حق

mohemme?? سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:18 ب.ظ http://ambition.blogsky.com

salam chra inqad ghamgin???

سینا دوشنبه 12 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 04:37 ق.ظ http://sarsepordegan.persianblog.com

سلام
واژه ی "زیبا بود" در شأن این شعر نیست . .. . .. .. .

بابا ولم کنید! سرم درد می کند
حتی هوای دور و برم درد می کند

لحظه ی خوندن شُک بزرگی بهم زد

خوش باشین... . . . .. . .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد