اشک

چه زبانی صادقتر وزلالتر و بی ریاتر

 از زبانی که کلماتش ،

 نه لفظ است ونه خط .اشک است

وهر عبارتش نامه ای ، ضجه ی دردی ،

فریاد عاشقانه ی شوقی؟

 مگر نه اشک زیبا ترین  شعر ،


وبی تابترین عشق

 وگدازترین ایمان

وداغترین اشتیاق

و  تب دار ترین احساس

 وخالصانه ترین گفتن

ولطیف ترین   دوست داشتن است

.که همه در کوره ی یک دل ،

 بهم امیخته وذوب شده اند

 و


قطره ای گرم شده اند نامش اشک .


اشک که می میبارد وناله که بر می اید

 وگریه که اندک اندک دردل می رود

 وناگهان در گلو میگیرد

وراه نفس را می بندد

وناچار منفجر می شود 

این زبان صادق و طبیعی 

 شوق واندوه ودرد وعشق یک انسان است

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
امان.. جمعه 30 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 02:54 ب.ظ http://dastpacholofti.blogsky.com

سلام
خیلی جالبه
بهت تبریک میگم
به منم سر بزن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد