پنداشتی آتش عشقی که در دلم افروختی
تو ندانستی که دستان سردمن
جویای گرمی تپشهای قلب تو بود ؟
و یا تو ندانستی
که عشق من،نه هوس
که تجلی رویای وفای بی ریای تو بود ؟
تو بنیادم را به غم ، گفتارم را به غم
و نفسهایم را به آه آمیختی
من ، تو را به سرنوشت...
نامت را به یاد ...
و خاطره ات را به باد می سپارم...!