آب رفته، به جوی باز نمی گردد!

دیگه تموم شد

همه چی تموم شد.

تمام خاطره ها وگذشته ها

دلم گرفته!

حتی گریه هم نمی تونم بکنم.!

تنهاش گذاشتم.رهاش گذاشتم تا خودش باشه.

فکر می کردم پر پروازشو بستم!

می خوام بذارم بره تا اوج...

بره و از این زمین خاکی فقط نگاهش کنم.

شاید از پایین بتونم براش دست تکون بدم.

تنها شدم!

نمی دونم شاید حالا حالا ها داغ باشم

 ونفهم چه به روز گار خودم آوردم .

چه ساده گذشت تلخ بود

نتونستم بگم دوستت دارم!

حتی اگه می گفتم اون دیگه مال من نبود.

چه فرقی می کنه

آب رفته، به جوی باز نمی گردد!

 

نظرات 2 + ارسال نظر
آدو دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:22 ق.ظ http://www.alad69.mihanblog.com

سلام بانو عزیز ... پست زیبایی بود عکس باحالی هم گذاشتی اما من به ابن نتیجه رسیدم ادم اراده کنه هرکاری می کنه حتی آب رفته هم بر می گردونه نا امید نباش عزیزم

افسانه نویس گمنام دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:32 ق.ظ

دوباره بنگر/ شاید آب نرفته باشد
دوباره بنگر به آب / شاید گِل نبوده
دوباره بنگر به ماه / شاید سرد نبوده
دوباره بنگر به راه / شاید بی راهه نبوده
دوباره بنگر به خود / شاید عاشق ...
دوباره بنگر شاید چشمان تو ...
دو باره بنگر ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد