هیچ کس ...

هیچ کس ویرانیم را حس نکرد

 وسعت تنهائیم را حس نکرد

در میان خنده های تلخ من گریه پنهانیم راحس نکرد

         درهجوم لحظه های بی کسی

 درد بی کس ماندنم را حس نکرد

آن که با آغاز من مانوس بود لحظه پایانیم را حس نکرد

 

Jim Warren Wild Waters

نظرات 13 + ارسال نظر
شیما جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:48 ق.ظ http://mohandesshsh.blogsky.com

عالی بود به من سر بزن

MAX PAYNE جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:46 ق.ظ http://maxpaynethefall.blogsky.com

سلام
بازم به این داداش کوپ چولوت که یه سری می زنه

اینقدر کامنت نگذاشتم تا ببینم ...
آخرش من از رو رفتم

چطوری هنوز هم که غمگین می نویسی

سکوت دیوار.. جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:34 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
بازم یه شعره کاملا نا امید کننده.خیلی ها مثله شماهستن.خودترا تنها فکر کن..

امید مبهم جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:29 ب.ظ http://baraniam.blogsky.com

سلام خوبی
منو یادت می یاد
شاید فراموش کردی خیلی وقته نیومدم وبلاگت خیلی عوض شده خیلی هم قشنگ شده
بهم سر می زنی ؟
مواظب خودت باش
خدانگهدار

محمد شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:59 ب.ظ http://www.noise-of-death.blogsky.com/

سلام ....
وقتی خوندمش یه حالی شدم من چند وقت پیش دقیقا همین حالو داشتم.....
امیدوارم که موفق باشید

حامی شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:27 ب.ظ http://khodekhodam.blogsky.com

سلام
ممنون سرزدی.راستش هنوز یه کم تو انتخاب مطلب موندم.دوست ندارم هرچیزی رو بنویسم!فعلا

! شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:31 ب.ظ http://alldaytimes.blogsky.com

سلام دوست عزیز
یه کامنت معروفی هست که مینویسی
ای رهگذر با نگاه بی انتهایت...
* * *
تا حالا چند بار اونو تو وبلاگای مختلف دیدم
اون اوائل وبلاگ نویسی هم یه بار اونو برام نوشته بودین
از بیشتر کامنتایی که کپی پیست متعدد هست خوشم نمیاد
و نیازی هم نیست که بی جهت از چیزی تعریف کرد
* * *
منتها این کامنتی ک مینویسی خیلی جالب هست
یه واقعیت
ما آدما هرچیزی رو و یا خیلی از چیزارو سرسری یه نگاهی میندازیم و بعد از چند دقیقه بی تفاوت از کنارش رد میشیم
انگار که هیچ وقت وجود نداشته .
همونی که مینویسی
... فراموشم کن
خیلی وقته که فراموش کار شدیم

! شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:39 ب.ظ http://alldaytimes.blogsky.com

و یه مطلب دیگه
باد زد مایل و از دامنه ی کوه گذشت
***
خیلی زیبا بود ... تمام واقعیت های زندگی تو اون خلاصه شده بود .
***
شاید به نوعی اون دل تنگی ها قابل درک باشه
نمی خوام شعار بدم
با اون غما بجنگ
تو دختری هستی که به جز خدا کسی رو نداری
بنابراین تو هم چیز داری
اینا شعار نیست ...
نمی دونم چرا دیگه کمتر کسی هست که اونارو باور کنه
***
حالا دارم میرم دختر
نوشته های چند پست آخر و خوندم
میرم .. تا فراموش کنم

بوف کور شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:58 ب.ظ http://www.onamono.blogsky.com

سلام.وبلاگ من رو بخون.کمکت میکنه .تا بعد

حسن یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:39 ق.ظ http://hassan67.mihanblog.com

سلام
مطلب قشنگ بود واقعا
من میخوام باهاتون تبادل لینک کنم
اگه موافقی
بهمون خبر کن
موفق باشی

حسن یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:41 ق.ظ http://hassan67.mihanblog.com

من آیدی شمارو ادد می کنم
فعلا

MAX PAYNE سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:55 ق.ظ http://maxpaynethefall.blogsky.com

سلام
عید مبارک

غریبه آشنا چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 08:50 ق.ظ

هیچ کس ویرانیم را حس نکرد
۲۶ مرداد ساعت ۸:۳۰ دقیقه همه چیزم و از دست دادم
کسی که برام امید بود تو بقل خودم پر زد و رفت یه جای دور دیگه هم بر نمیگرده
......عزیزم دلم بد جوری گرفته
کم آوردم
.....
..........
........
................
.....
.......
........
..............
.
یا علی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد