لحظه ای در باران

می روم کنج اتاق

تکیه ام بر دیوار...

*سر من بر زانو...

نگهم بر در بی پیکر این ویرانی

*تن من می لرزد...

سوز پاییزی باد شبنشیمن آمده است

ترسم از این فریاد لرزم از این آوار...

در دلم شعله ای بر پا شده است

*گوش سپردم به صدای باران

ناگهان از بر این حال پریشان دلم

*نگهی می گذرد...

در پس پنجره ای نورانی من تو را می بینم

و صدای پایت آهنگی شده است...

*در میان باران

چشم من در بر  بی پیکر این ایرانی

لحظه ای مبهوت است...

لرزه ای بر در این دخمه سرا می افتد

*چشم در چشم...

*رو در رو...

مات و مبهوت به هم می نگریم

آمدی کنج خرابات دلم

*تکیه ام بر دوشت...

*سر من بر شانه ات...

گوش سپردیم به صدای باران

*که می خواند همه احساس مرا...

 

نظرات 9 + ارسال نظر
هدیه یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 07:51 ب.ظ

بااانو باهات قهررررررررررررررررررم :گریه :عصبااانی

مصطفی یکشنبه 14 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 10:46 ب.ظ http://aban61.mihanblog.com

سلام ....
خیلی قشنگ بود ... امیدوارم موفق باشی دوست من ....
بای .

محسن دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 09:06 ق.ظ http://zendegi-ba-to.blogsky.com

سلام... من محسن هستم... وبلاگ قشنگی داری... اگه وقت کردی به منم یه سری بزن... خوشحال میشم...
یا حق...

مجید دوشنبه 15 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:03 ب.ظ http://www.majonline.blogsky.com


سلام و من مطالبت رو دنبال می کنم و از نوشتنت و یه جورایی با نوشته هات حال می کنم . خوشحال می شم که تبادل اطلاعات داشته باشیم . اگه تمایل داشتی یه سری به وبلاگ من بزن و در مورد نظر بده . برام مهمه که بدونم نظراتت چیه . ممنونم .و منتظر

آلاد چهارشنبه 17 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 01:13 ق.ظ http://www.alad69.mihanblog.com

سلام ... خوبی بانو جان .... ببخشید دیر دیر میام اما همیشه به یادتم و پست هاتو می خونم خوش باشی عزیز بای

پویا جمعه 19 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 03:22 ق.ظ http://paraantez.blogsky.com

سلام.
پست زیبایی بود.. موفق باشین
اگه مایل بودین تبادل لینک داشته باشیم.. ممنون .
بدرود

مسعود جمعه 19 آبان‌ماه سال 1385 ساعت 02:17 ب.ظ

تنها دو نیروست که انسانها را به یکدیگر می پیوندد: علاقه و ترس

رامین سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 05:10 ب.ظ http://www.baaraan80.persianblog.com/

سلام

خداحافظ همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
خدا حافظ کمی غمگین به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده است
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده است
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رویاهام
بدونی بی تو و با تو همینه رسم این دنیا
خداحافظ خداحافظ…
همین حالا…

.: فرزاد حسنی :.


شاد باشی

اشک پریشان جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:42 ق.ظ http://khazoone.blogfa.com

سلام دوست گلم
خوبین ؟
ارامشی با شعر رو به خاطر دارید ؟ من همون اشک هستم
نیستین ؟؟!!
به هر حال موفق و موئید باشید
خوشحال میشم سر بزنید
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد