باور نکردم رفتنت بیداد دل شکستنت

 

 

 ناباوری از حد گذشت نبض زمین ناگه شکست

 نشکفته ها پرپر شدند ناگفته ها دردی شدند

هر خاطره جانی گرفت افسانه ای از هم نوشت
 
 تو غربت یه نیمه شب افسانه ام در هم شکست

افسانه ام قصه نبود قصه پر غصه نبود

گفتی که از من کن حذر عشق مرا از سر به در

گفتم مگو لیلا ترین مجنون منم دستم بگیر

گفتی که لیلا رفتنی است زنجیر عشق گسستنی است


گفتم مگو زیبا ترین مجنون خود در من ببین

ای مرغک تن خسته ام مینای دل شکسته ام

افسانه رفتن شدی قلب مرا خنجر شدی

گفتم که ای بانوی من هر شب تویی در خواب من

دیووانه و شیدا منم افتاده ای بر خاک منم

ای عشق من ای بهترین معنای من از من مگیر

باور نکردم رفتنت بیداد دل شکستنت

رفتی و بی تو در قفس نالیدم از غم یکنفس

باور نکردم رفتنت بیداد دل شکستنت

 

نظرات 1 + ارسال نظر
سارا یکشنبه 19 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:00 ب.ظ http://www.mjsarahmj.blogsky.com

موفق باشید . وبلاگ خوشگلی دارید . خیلی قشنگه ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد