عشق من روزت مبارک

 

  

آنگاه که دوتنها در حمایت از هم قیام کنند

 

 عشقی راستین پدید خواهد آمد...


 

در ایران باستان،
 
 نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد،
 
 که از بیست قرن پیش از میلاد،
 
 روزی موسوم به روز عشق بوده است!
 
 جالب است بدانید که این روز
 
 در تقویم جدید ایرانی دقیقا مصادف است
 
 با 29 بهمن،
 
 یعنی تنها 3 روز پس از والنتاین فرنگی!
 
 این روز "سپندار مذگان" یا "اسفندار مذگان" نام داشته است.

 

وقتی به شروع و چگونگی وقوعش فکر می کنم،
 
بنظرم همه چیز گیج و پیچیده می آید!
 
اما ظاهرا این گیجی چندان هم عجیب ودور از انتظار نیست،
 
چون عبارت  "ضربه فرهنگی" را چنین تعریف کرده اند:
 
"تغییراتی در فرهنگ که موجب به وجود آمدن
 
 گیجی، سردرگمی و هیجان می شود."
 
این ضربه چنان نرم و آهسته بر پیکر ملت ما فرود آمد
 
 که جز گیجی و بی هویتی پی آمد آن چیزی نفهمیدیم!
 
شاید افراد زیادی را ببینید که کلمات Hi و Hello را
 
 با لهجه غلیظ Americanاش تلفظ می کنند.
 
 اما تعداد افرادی که از واژه درود استفاده می کنند،
 
 بسیار نادر است!
 
همینطور کلمه Thanks بیش از سپاسگزارم
 
 و Good bye بسیار راحت تر از «بدرود» در دهان ها می چرخد.
 
ما حتی به این هم بسنده نکرده ایم!
 
این روزها مردم برگزاری جشن ها و مناسبت های خارجی را
 
نشانه تجدد، تمدن و تفاخر می دانند.
 
سفره هفت سین نمی چینند،
 
 اما در آراستن درخت کریسمس اهتمام می ورزند!
 
جشن شب یلدا که به بهانه بلند شدن روز،
 
 برای شکرگزاری از برکات و نعمات خداوندی
 
 برگزار می شده است را نمی شناسند،
 
 اما همراه و همزمان با بیگانگان روز شکرگزاری برپا می کنند!
 
همه چیز را در مورد Valentine و فلسفه نامگذاریش می دانند،
 
 اما حتی اسم "سپندار مذگان" به گوششان نخورده است.
 
چند سالی ست حوالی26 بهمن ماه (14 فوریه) که می شود
 
 هیاهو و هیجان را در خیابان ها می بینیم.
 
 مغازه های اجناس کادوئی لوکس و فانتزی غلغله می شود.
 
همه جا اسم Valentine به گوش می خورد.
 
 از هر بچه مدرسه ای که در مورد والنتاین سوال کنی
 
می داند که "در قرن سوم میلادی که مطابق می شود
 
 با اوایل امپراطوری ساسانی در ایران،
 
در روم باستان فرمانروایی بوده است بنام کلودیوس دوم.
 
 کلودیوس عقاید عجیبی داشته است
 
از جمله اینکه سربازی خوب خواهد جنگید که مجرد باشد.
 
 از این رو ازدواج را برای سربازان امپراطوری روم قدغن می کند.
 
کلودیوس به قدری بی رحم وفرمانش به اندازه ای قاطع بود
 
 که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت.
 
اما کشیشی به نام والنتیوس(والنتاین)،
 
مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری می کرد.
 
کلودیوس دوم از این جریان خبردار می شود
 
 و دستور می دهد که والنتاین را به زندان بیندازند.
 
 والنتاین در زندان عاشق دختر زندانبان می شود .
 
سرانجام کشیش به جرم جاری کردن عقد عشاق،
 
با قلبی عاشق اعدام می شود...
 
بنابراین او را به عنوان فدایی وشهید راه عشق می دانند
 
 و از آن زمان نهاد و سمبلی می شود برای عشق!"
 
اما کمتر کسی است که بداند در ایران باستان،
 
 نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد،
 
 که از بیست قرن پیش از میلاد،
 
 روزی موسوم به روز عشق بوده است!
 
 فلسفه بزرگداشتن این روز به عنوان "روز عشق" به این صورت بوده است
 
 که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند
 
 و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند،
 
هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند.
 
 بعنوان مثال روز اول "روز اهورا مزدا"،
 
 روز دوم، روز بهمن ( سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است،
 
 روز سوم اردیبهشت یعنی "بهترین راستی و پاکی" که باز از صفات خداوند است،
 
 روز چهارم شهریور یعنی "شاهی و فرمانروایی آرمانی" که خاص خداوند است
 
 و روز پنجم "سپندار مذ" بوده است.
 
سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن.
 
 زمین نماد عشق است
 
 چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد.
 
 زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد
 
 و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد.
 
 به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند.
 
 در هر ماه، یک بار، نام روز و ماه یکی می شده است
 
 که در همان روز که نامش با نام ماه مقارن می شد،
 
 جشنی ترتیب می دادند متناسب با نام آن روز و ماه.
 
 مثلا شانزدهمین روز هر ماه مهر نام داشت و که در ماه مهر، "مهرگان" لقب می گرفت.
 
 همین طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ یا اسفندار مذ نام داشت
 
 که در ماه دوازدهم سال که آن هم اسفندار مذ نام داشت،
 
 جشنی با همین عنوان می گرفتند.
 
سپندار مذگان جشن زمین و گرامی داشت عشق است
 
که هر دو در کنار هم معنا پیدا می کردند.
 
در این روز زنان به شوهران خود با محبت  هدیه می دادند.
 
مردان نیز زنان و دختران را بر تخت شاهی نشانده،
 
به آنها هدیه داده و از آنها اطاعت می کردند.
 
ملت ایران از جمله ملت هایی است که
 
 زندگی اش با جشن و شادمانی پیوند فراوانی داشته است،
 
 به مناسبت های گوناگون جشن می گرفتند
 
 و با سرور و شادمانی روزگار می گذرانده اند.
 
این جشن ها نشان دهنده فرهنگ،
 
 نحوه زندگی، خلق و خوی، فلسفه حیات
 
و کلا جهان بینی ایرانیان باستان است.
 
 از آنجایی که ما با فرهنگ باستانی خود
 
ناآشناییم شکوه و زیبایی این فرهنگ با ما بیگانه شده است.
 
شاید هنوز دیر نشده باشد که
 
 روز عشق را از 26 بهمن (Valentine)
 
 به 29 بهمن (سپندار مذگان ایرانیان باستان)
 
 منتقل کنیم.
نظرات 11 + ارسال نظر
میلاد (شب بلورین) چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 08:50 ق.ظ http://shabe-boloorin.blogsky.com

سلام
مرسی که بهم سر زدی
وبلاگت عالیه
لینکتو تو وبم پیدا کن
لینکم کنی خوشحال می شم

۱ چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:03 ق.ظ http://begardtomitonish.peidakoni.com

عشق اون روزت مبارک

djمهرشاد چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:07 ب.ظ http://www.setarehtak.blogsky.com

سلام من دوست دارم با شما بیشتر اشنا بشم اگه میشه من از قالبتون کبی کنم ممنون میشم اگه بسه خوب میشه چون قالب نازی دارید
مثل خودت گلم
دوستت داشته باشم
مهرشاد۲۱قزوین مهندس برق p-l-c

آرامیس چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:13 ب.ظ http://mem00l.blogsky.com

عشقه تازه حرف تازه
من وتو شب که درااازه
هیچکی مثل ما نفهمید
تو دل این شب یه رازه ه
من یه نیمه از تو بودم
تو یه نیمه از خود من

بین ما فاصله بود
تا دله من تو رو شکستن

بغض نکن که بغض چشمات
تو رو میندازه به جونم
با خیالت گر میگیره
بند بند استخونم

اسمه رمز شب ستارست
بودنامون تا که دوباره
شبا که دلتنگه جنوبیم
ستاره بازیمون بهانست

ما برای عاشقیمون
یه زبون تازه داریم
دوریم اما تو یه ساعت
چشمامون و هم می ذاریم

تو رو دارم و ندارم
بودنی به رنگ یک خواب
دلتنگم از تو به رویا
غنچه نجیب مهتاب

از تو لبریزم و بیتاب
خالی از حتی خود من
هر جا هستی هر جا میری
عاشقانه وار باهاتم

ما زیر سایه عشقیم
تیه تیره تا خود شو
بی تفاوت به نگاهت
دشمن عاشق بی تاب

بغض نکن که بغض چشمات
تو رو میندازه به جونم
با خیالت گر میگیره
بند بند استخونم

اسمه رمز شب ستارست
بودنامون تا که دوباره
شبا که دلتنگه جنوبیم
ستاره بازیمون بهانست

عشقه تازه حرف تازه
من وتو شب که درااازه
هیچکی مثل ما نفهمید
تو دل این شب یه رازه ه
من یه نیمه از تو بودم
تو یه نیمه از خود من

بین ما فاصله بود
تا دله من تو رو شکستن

بغض نکن که بغض چشمات
تو رو میندازه به جونم
با خیالت گر میگیره
بند بند استخونم

اسمه رمز شب ستارست
بودنامون تا که دوباره
شبا که دلتنگه جنوبیم
ستاره بازیمون بهانست


ممنون ازتون

mat چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:47 ب.ظ

salam emroz delam bishtar az hamishe tange akhe eshgham pisham nist ama rohesh vojodesh tamam vojodamo gerefte. mikham begham har chi bishtar feker mikonam mifahmam ke ghiam ma shoro shode va be ghol khodet eshghi rastin padid omade. doaa mikonam hamishe eshghet rastin bashe hamontor ke tahala bode

:.: لب خاموش :.: پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:04 ق.ظ http://bahane.ir

ها بعد از کلی وقت سلام
امیدوارم که خوب باشید
منم عرض تبریک دارم
ایشاله کادو های خوب خوب داده باشین و گرفته باشین
موفق باشی

.:|:. قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست ... .:|:.

کوچه باغ پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 01:19 ق.ظ http://kooche_bagh.persianblog.com

سلام دوست من . وبلاگ زیبایی داری . من هم این روز رو بهت تبریک میگم . به من هم سری بزن . موفق باشی .

حسین پورستار پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 02:20 ب.ظ http://www.poorsattar.persianblog.com

دوست نویافته ام سلام : ممنون از اینکه سر زدین و نظر نوشتین . مثل اینکه شما هم تو کار فیلم هستین خوشحالم . اما نمی دانم چرا وبلاگتان زیادرنگ و بوی سنمایی ندارد . در هر صورت از آشنایی تان مسرورم .

مجنون خراباتی جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 04:04 ق.ظ http://www.nasimetanhaayi.blogfa.com

میدونم برات عجیبه این همه اصرار و خواهش

این همه خواستن دستات بدون حتی نوازش

می دونم که خنده داره واسه تو گریه دردم

می گذری از من و میری اما من بر می گردم

می دونم برات عجیبه من با این همه غرورم

پیش همه بدی هات چه جوری بازم صبورم

می دونم واست سواله که چرا پیشت حقیرم

دور می شی منو نبینی باز سراغت و می گیرم

می دونی چرا همیشه من بدهکار تو میشم

وقتی نیستیم یه جوری با خیالت راضی می شم

می دونی واسه چی از تو بد می بینم و میخندم

تا نبینی گریه هامو دو تا چشمامو می بندم

چاره جز این ندارم آخه خون شدی تو رگهام

میمیرم اگه نباشی بی تو من بد جوری تنهام

می دونم یه روز می فهمی روزی که دنیا رو گشتی

من چه جوری تو رو خواستم تو چه جور ازم گذشتی






( در انتظار حضور سبزتان هستم )

سرخ پوست کوچولو جمعه 27 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 09:26 ب.ظ http://www.sorkhpoostkoochooloo.persianblog.com

سرخ پوست کوچولو
خراب شده رو آپ کرد
بتشریفید می خوشحالم
اوه راستی سپند اینا هم تبریک

حمزه دردونه شنبه 28 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 12:50 ق.ظ http://www.hamzedordone.blogfa.com

سلام . حالتون خوبه . من خیلی به بلاگ اسکای سر نمیزنم . الان هم نمیدونم از مجا وبلاگتونو دیدم . به هر حال خوشحال میشم که بیشتر با هم اشنا بشیم . درمورد وبلاگتون هم باید بگم که عالیه مخصوصا مطلب ولنتاینش . به من هم سر بزن . بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد