آخرین نگاه

 

TinyPic image

می بینی سکوتم را! Upgrade your email with 1000's of emoticon icons

می بینی درماندگی ام را؟


می بینی نداشتنت چه بر سر فریاد خاموشم آورده است؟


می بینی دیگر رؤیای داشتنت هم نمی تواند

 

 تن لرزه های شبانه ام را آرام کند؟


می بینی هق هق ِ نگاهم چه سرد بر

دیواره ی همیشه جاودانه ی نبودنت مشت می زند؟

 

می بینی؟


دیگر شانه هایم تاب تحمل خستگی هایم را ندارد

دیگر حتی حسرت باران هم نمی تواند حسرت نداشتن تو را کم کند

دیگر آنقدر بغضم سنگین شده است که توان گریستنم نیست

می بینی دستهایم سرد تر از هر زمانی

عکس ِ نداشته ات را مسح می کند؟

می بینی؟


هنوز هم گمان می کنم پائیز است و قرار است

تو بیایی


بهار هم نتوانست برای من پاییز را به پایان برساند

می بینی؟

 تقویم من تنها یک فصل دارد

به دیوارها بنگر


می بینی دیوار های اتاق پر از خط های گذر زمان ست؟

دیگر دیوارها جایی ندارند که من خط نشان نیامدنت را

 بر پیکرشان نقش کنم

می دانم نازنین خاطری ندارد تا خیالت را از سفر پاک کند

لااقل به هوای دیوار ها باز گرد

 

 

TinyPic image

می پرسی تو را دوست دارم؟

حتی اگر بخواهم پاسخ دهم نمی توانم

مگر می شود با کلمات ، احساس دستها را بیان کرد؟

مگر ممکن است با عبارات شرح داد که

 آن زمان که با دیدگان پر اندیشه و روشن بین به من می نگری

 چه نشاط و لطفی دلم را فرا می گیرد ؟

می پرسی تو را دوست دارم ؟

 مگر واقعا" پاسخ این سوال را نمی دانی ؟

مگر خاموشی من ، راز دلم را به تو نمی گوید ؟

مگر آه سوزان از سر نهان خبر نمی دهد ؟

راستی آیا شکوه آمیخته به بیم و امید ، که من

هر لحظه هم می خواهم به زبان آورم و هم سعی می کنم

 که از دل بر لبم نرسد ، راز پنهان مرا به تو نمی گوید ؟

عزیز من !

چطور نمی بینی که سراپای من

 از عشق به تو حکایت می کند ؟

همه ذرات وجود من با تو حدیث عشق می گویند

 بجز زبانم که خاموش است

قطعه ای از "راز دل " آلفیری

 TinyPic image

نظرات 10 + ارسال نظر
پریسا یکشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 04:20 ق.ظ http://www.parvaanedarmosht.blogfa.com/

سلام
به بانوی مهربان ماه


حالا هزاران سال بعد از تو یاد سکوت خویش می افتم
شب نیست از اندوه چشمانت،پلکی به رویِ پلک بگذارم
ترسم فراموشت کنم ناگه، تا از خیالت چشم بردارم

من بودم وماه وشب وشعرم؛ ـ شعری که سهم چشمهایت شد!
حرفِ دلت با ماه می گفتی؛ ـ ماهی که هر شب داده آزارم ـ

مصطفی یکشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 05:24 ق.ظ http://mostafa_sh.blogsky.com

سکوت ؟؟؟

من«خواب»را خواب دیدم! یکشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 09:58 ق.ظ http://1ehsas.blogfa.com

سلام بانوی خوب و روشنایی!
بنویس تا اونجا که دیگه هیچ ظلمتی نتونه غصه هاتو پر کنه...
نوشتن تنها موهبت خوب خداست...
برات آرزوی بهترینو دارم
بهترینو
یا حق

ظریفی یکشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:01 ق.ظ http://zarifi.blogfa.com

سلام!
پیام نازت را بوسیدم ومهربانیت رابه جان ودل پذیرا یم کاش محبت رابا همهء انسان ها عجین بودی که کینه وکدورت را درجهان نامی نمی بود.
بانوی ماه!
خوب خوبم.
در اولین نگاه تو وآخرین عبور
دل ا ندرون سینه چو بسمل همی تپد
تو می روی زدیده وباور نمیکنم
اینسان که بر حکایت من نقش بسته ای
در هر کجا وصال ترا جستجو کنم
با هر نگاه خیال ترا آرزوکنم.
حضرت ظریفی تامپره فنلاند
راستی بانوی عزیزم عضو این وبلاک نیز هستم که گاهی بدان سروده هایم را نقش می زنم سری بزن:
(http://www.ashkemaah.blogfa.com/

من«خواب»راخواب دیدم! یکشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:01 ق.ظ http://1ehsas.blogfa.com

مانده در آستانه‌ی بهت
خیره و مات
من هستم!
بر محیطِ حجمی
سرشارتر از تهی احساس، رقصیده
من هستم!
مرثیه‌ای ناهمگون را می‌مانی
گاه ترک خورده
گاه شکسته
گاه ویرانه
آن ناگاهِ رویایی را چگونه است که نمی‌بینم‌ات؟!
با دشنه‌ای کین‌آلود بر قلب هستی خویش زخمه می‌زنی
که چه؟
دیوانه‌وار بر طبل بی‌عاری لحظه‌های خویش ضرب می‌گیری
که چه؟
برای توام شاید
زمزمه‌گونه‌ای خیال‌انگیز‌،
یا لالایی خوابی گران که به گاه آمده است؟!
با تو بگویم؛
تاپ تاپ دل‌ات بی‌صداست
هیاهوی ذهن‌ات بی‌صداست
نگاه‌ات بی‌صدا
صدای‌ات بی‌صداست.
آن که غریب و نا‌آشنا می‌نگرد
من هستم!

پگاه یکشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:26 ق.ظ http://koodaki.blogsky.com

سلام دوست مهربانم.
ممنون از لطفت. شعر زیبایت را خواندم...
موفق باشی.

سینا یکشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 12:26 ب.ظ http://pesaretanha.blogsky.com

سلام...
چه سان زیبا انتظار را به انتظار نشسته ای ...

مصطفی یکشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 05:13 ب.ظ

سلام خوبین خانمی راستی اون مصطفی بالای کیه؟
خوب بگزریم روزگار خوش می گذره سال نو مبارک البته قبلا تبریک گفتم ..... و در اخر باز هم افرین

یارپیـز یکشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 10:10 ب.ظ http://yarpiz.blogsky.com

سلام
باورم نمیشه که آرزویی چنین تلخ داشته باشی.
آرزو میکنم همانطور که آرزوت رو غلط نوشتی آرزوت درست نباشه.
قسمتی از آرزوهام رو نوشتم.
به دقت بخوان مژده رسان.
ساغول ، وارول

mat یکشنبه 12 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 11:52 ب.ظ

mesle hamishe ziba bod. to shahkari . binazir az tahe delet sher migoi

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد