نشانی من

 

من نشانی از تو ندارم

اما نشانی ام را برای تو می نویسم:

درعصرهای انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار!

 خیابان غربت را پیدا کن

و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو!

 کلبه ی غریبی ام را پیدا کن،

 کناربید مجنون خزان زده

و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام!

 درکلبه را باز کن و

 به سراغ بغض خیس پنجره برو!

حریر غمش را کنار بزن!

 مرا می یابی

 

از روی خستگی ، از روی بی حوصلگی

 از روی شکایت لب به فکر و خیال میزنم

 دیگه وقتی بارون میاد اسمون پاک نمیشه

دیگه هیچ پرنده ای عاشق نمیشه

به کجا باید رسید ؟

مهم اینست ؟

نشاید نه ، شاید چگونه باید رسید ؟

 قدم ها را باید سبک برداشت

روی ابرها هیس هیس ساکت ...

 بنگر به پایین همه کوچک هم حقیر  کجایی ؟

در اسمونه تخیلت به کجا پرواز میکنی ؟

 به اندیشه وسوسه انگیز دنیا ؟

 به دنبال چی ؟

 پی اسمون ؟

قطره بارانی که پاک کننده باشه ؟

یا دریایی که پاک باشه ؟

  نه نه چه مقصود پاکی محاله

 شاید گودالی دون زمین

 حاصل اندیشه یا مقصودی نا پاک

 صدایی میاد گوش کن تیک تیک

 اره صدای ثانیه است داره میاد

با چه عجله ای چه کاره بیهوده ای تکرار تکرار

ثانیه ای بی سرانجام در پی هدف بی فرجام

سرانجام از این بالا زمین پر از حفره

گودال نه چاه بهتره

حاصل این ادمکها 

 بسه اینهمه به تماشا نشستن روی ابر های خیال

 تو هم درون چاهی دور و برتو نگاه کردی ؟

 کسی صدای منو می شنوه

 باز تکرار نه تکرار ازمن 

 من حتی خسته از تکرار

 از چاه کسی صدای منو میشنوه

 طنابی نیست نردبانی نیست

شاید اندیشه آنها نیست .

به دنبال چه میگردنند

 این بی اندیشه ها درون چاههای عمیق تر

با کلنگ و بیل

 اری هست طنابی

هست نردبانی

چه محکم چه نورانی

 گویی نیست اندیشه بالا رفتن

همه در اندیشه چاه کندن

غافل

 هیس هیس بکن بکن ... 


 

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1386 ساعت 02:11 ق.ظ http://XPOWER2.BLOGFA.COM

سلام
وب جالبی داری خوشحال شدم که یکی مثل من هست که از این مطالب بنویسه
من برای تبادل لینک اماده هستم
خوشحال میشم به من سر بزنی
به امید دیدار در پناه جاودان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد