زیر بارون

 

زیر بارون راه نرفتی
تابفهمی من چی میگم
تو ندیدی اون نگاه رو
تا بفهمی از کی میگم.

چشمای اون زیر بارون
سر پناه امن من بود
سایه بون دنج پلکاش
جای خوب گم شدن بود

تنها شب مونده و بارون
همه ی سهم من این بود
تو پرنده بودی من سرو
ریشه هام توی زمین بود

اگه اون رو دیده  بودی
با من این شعر رو می خوندی
رو به شب داد  می کشیدی
نازنین !   چرا نموندی ؟

حالا زیر چتر بارون
بی تو من خیس خیسم
زیر  رگبار  گلایه
دارم از تو می نویسم

تنها شب مونده و بارون
همه ی سهم من این بود
تو پرنده بودی من سرو
ریشه هام توی زمین بود

...

                                 

نظرات 1 + ارسال نظر
میلاد (شب بلورین) پنج‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:51 ق.ظ http://shabe-boloorin.blogsky.com

سلام
خوبی؟
میدونی از کی لینکت تو وب منه ؟
خوشحال میشم به منم سر بزنی
موفق و پیروز باشی ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد