نقاب

 

و اما حیوانات

میگن وقتی دل میگیره

همون زمانیه که خدا داره آدمو صدا میکنه

نمیدونم اما فکر میکنم یه جورایی صحت داره

 این موضوع میگید نه به دلتون رجوع کنید

 وقتی که دلتون میگیره


از دیشب هم یه جورایی دل من گرفته

و حالا همین حس رو دارم....


توی سرم داره میسوزه و احساس میکنم غم همه وجودمو گرفته؟

 وقتی دستم رو رویه پیشونیم میزارم مثل آتیش داغه!


سعی میکنم غمم رو توی واژه ای به نام بیماری پنهان کنم

 و وانمود میکنم که بیمارم ..

جسمم بیماره..

اما هیچوفت نمیگم: این روحمه که بیمار شده!


نمیدونم دلم از خودم و دیگران گرفته یا از خدا؟


آره از همه چیز و همه کس دلم گرفته

 اول از همه از خدا که گاهی خیلی از دستش شاکی میشم

 و اونوقت تو خلوت شبانم ازش می پرسم:


باز منو فراموش کردی خدا جونم؟


اما میدونم فردا صبح یه اتفاق خوب منتظرمه!

 مثل همیشه...

میدونم که بعد سیاهی سپیدیه!

 میدونم که صبح منم بالاخره سر میرسه...


از طرفی از بندش هم دلم گرفته کسی رو که فکر میکردم

 همدم تنهایی منه بدجور دیشب دلم رو شکست ...

تموم دیشب بیدار بودم از غمی که داشتم خوابم نمیبرد

 و تو تنهایی خودم به گذشته ام فکر میکردم.


از خودم دلم گرفته چون بعضی موقع ها حس میکنم

که خودم رو خوب نشناختم


نمیدونم آدم هایه دیگه وقتی دلشون میگیره چیکار میکنن

 همین خود شما ها چه کار میکنید؟

 شاید خیلی هاتون مثل من میرید با خداتون درد و دل میکنید

 گریه میکنید و از غم هاتون میگید

چون اون تنها کسی هست که میدونم حرفامو خوب گوش میده

و صدامو میشنوه و بهم آرامش میده


نمیدونم چرا اکثر آدم ها وقتی دلشون میگیره

 از دیگران التماس دعا میخوان که براشون دعا کنن


اما من اینو باور دارم که باید خودمون بیشتر برایه خودمون

 دعا کنیم .. مثل مریضی که دردشو رو به طیبش میگه!


شاید بهتر باشم برایه اینکه غم تو چشام معلوم نشه

یا بهتر بگم آتیش عشقم از چشام شعله ور نشه

 یا نه قرمزی چشام که اثرات گریه هام هست

 معلوم نشه یه نقاب به چهرم بزنم...

 

نظرات 12 + ارسال نظر
ماه چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:16 ق.ظ http://partoemahtab.persianblog.ir

...

رامین چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:07 ق.ظ http://www.safarkarde.blogsky.com/

سلام
هنوز انتظار..؟
خوشحالم...انتظار من تموم شد
امیدوارم با دیدن بلاگم خوشحال بشی
منتظرم

پدر چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:25 ق.ظ

گاهی یه لحظه
یه عمر زندگیست
کاش لحظه هارا دریابیم...

قاصدک چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:11 ق.ظ http://www.vosatekhial.blogfa.com

قشنگه وبلاگتو میگم.من تازه شروع کردم هنوز مبتدیم

ایلیا چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:27 ب.ظ http://iliya.blogsky.com

سلام خیلی قشنگه... من فقط با عکسات حال میکنم...روزات برفی

نسی جوون چهارشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 03:25 ب.ظ http://www.nasrintanha.blogfa.com

به نام خدا
سلام سوفیا جوون...خوبیی...؟
این باره دومه که بعد از مدت ها دارم میام ولی خوب انگاری تو ما رو فراموش کردی عیب نداره عزیزم.... هر جا هستی سلامت باشی گله ناز...
خواستم فقط ببینم حالت خوبه یا نه همین....
یا حق!

ماه پنج‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 01:04 ق.ظ http://partoemahtab.persianblog.ir

باز هم سکوت می کنم به احترام ماه

آرامیس پنج‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:43 ب.ظ http://mem00l.blogsky.com

سلام بابا عکس

دمت گرم چه رفیقا با مرامی دارند

[ بدون نام ] جمعه 16 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:42 ب.ظ http://sfandiary.blogsky.com

خیلی زود.
خیلی خوب... زودترازآن که فکرمی کردیم تبدیل شدبه خیلی بد
خیلی زود.
اگرهیچ کس به تو نگفته باشد؛ حالا دیگر باید بدانی
که خیلی خوب؛ خیلی زودتبدیل می شودبه خیلی بد.
خیلی زود.
(شل سیلوراستاین)

محمد رضا شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 04:04 ب.ظ http://hoseleh.blogfa.com/

منم امروز و همان راه دراز

من و آن زهر ملال

من و آن اشک نیاز

من پر از افسوسم...




بودیم ، ندیدنمان ، رفتیم شاید در نبود "دیده" شویم

ممنون از اینکه به ما سری زدی ، قطعه "من پر از افسوسم..."
خیلی زیبا بود ، موفق باشی.

(: (;

چشم به راه شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:58 ب.ظ http://www.joy-anticipator.blogfa.com

سلام
خدای من! باورم نمیشه.حرفاتون درست همون حرفای دل من هست. یه آدم احمق زیادی مهربون هستم.که کسی منو نمیفهمه و همیشه تنها هستم و از درد دارم میسوزم.
حالا دیگه دارم سعی میکنم یکم مهربونیرو کنار بذارم.
اللهم عجل لولیک الفرج
شاد باشید

mosafer شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:20 ب.ظ

دوستت دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد