حراج عشق

 
 
دل سپردم به فردای تاریکت
 
ماندم در سکوت پژمرده خیالت
 
دست کشیدم از نگاه هایی که دل دادند به نگاه بارانی ام
 
دل را دور راندم از دلهایی که دل سپردند به آوای پر سوز بودنم

حسرت نشین سرای دل بی آرزوی پروازت شدم

بودنم را، به حراج عشق تو گذاردم

چه خالی از دیروز، فردایم را به تو بخشیدم
 
 
 
 
نظرات 4 + ارسال نظر
چش درومده :-( شنبه 24 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:44 ب.ظ

سلام بانوی عزیز و گرامی
امیدوارم خوب و خوش و سلامت باشید و هفته ای سرشار از موفقیت و پیروزی و بهروزی پیش رو داشته باشید.

روی دلای آدما هرگز حسابی وا نکن
از در نشد از پنجره زوری خودت رو جا نکن

آدمکای شهر ما بازیگرایی قابلن
وفتش بشه یواشکی رو قلب هم پا میذارن

تو قتلگاه آرزو عاشق کشی زرنگیه
شیطونک مغزای ما دلداده ی دورنگیه

دلخوشی های الکی و دلهای دروغکی
عشقاشونم خلاصه شد تو یک نگاه دزدکی

کوچیک شما و یکی از حراجی های عاشق : چش درومده

مرتضی دوشنبه 26 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 07:52 ق.ظ http://mani83.blogsky.com

باز هم زیبا و قشنگ بود مثل گذشته

mosafer شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:35 ب.ظ

دوستت دارم

mosafer شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:14 ب.ظ

دوستت دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد