شازده کوچولوی من

ای آسمانی ترین ستاره ی هستی !


با تو ...


جرقه های عاشق شدن ، در آتشکده ی متروک قلبم شعله کشید !!


و ..


ترانه های عاشقانه ام


با تو ...


به حقیقت رسید !!


و با تو ...


و وجود گرم توست که میخواهم بمانم ..


و تا همیشه و همیشه ..


در کلبه ی عشقم


میزبان نفسهای عاشقانه ات خواهم بود .. !!!
.
.
.
 
 

شـاید این صفحه همان پنجرهء رویایی است  


که من از شیشهء شفاف لغات  


روی زیبای تو را می بینم!!

گاه تابیدن مهتاب حضور و نسیمی که معطر به تو و شادابی است 

 
می خورد بر تن این پنجره ی رویایی

واژه ها می خوانند غزل مستی تو  


شعر بیتابی من 
 

و گل هر کلمه رنگ عشقی دارد!  


که در اندیشه من  


رنگ چشمان تو است!

ای صدایت پر از آرامش روح  


و دلت آینهء پاک وجود  


باورت هست که من نغمهء وصل تو بر لب دارم؟  


و به یاد نامت همه شــب تا به سحر بیدارم؟؟؟؟ 

...

 

..

 
هر شب 

خاطراتت را 

به مهربانی 

به سینه می فشارم 

به مانند مادری 

که کودکش را به آغوش می کشد ... 
هر شب 

خاطراتت را 

به گرمی 

لمس می کنم 

به مانند 

اولین برخورد 

بین دو عنصر 

عاشق و معشوق ... 
داغ می کنم 

آتش می گیریم 
نظرات 1 + ارسال نظر
mosafer شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:56 ب.ظ

دوستت دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد