الهی گاهی نگاهی.....


چقدر تایپ کردن با کیبورد برام سخت شده


اما مثل همیشه باید بنویسم تا کم کم آروم بشم


دیشب شب بدی بود


برای اولین بار بعد از مدت ها دوباره از تاریکی و تنهایی ترسیدم


تا صبح چراغ های خونه رو روشن گذاشته بودم


نمی دونم چه مرگم شده بود ...


من چند ساله که بی تو در این شهرغریبم


هیچ وقت هم تنهایی اونقدر ها در موندم نکرده بود


تنهایی خیلی وقتا آزارم می داد اما هیچ وقت انقدر کلافم نمی کرد


عجیبه ..


اما حالا بعد از این مدت دیشب احساس ترس کردم


دیشب تا صبح بارون اومد و من برای اولین بار از صدای بارون


متنفر شدم


خدایا چقدر عوض شدم ...


احساس می کنم باید قبل از اینکه شرایط پوستم رو بکنه خودم


پوست بندازم


امروز حتی حوصله نداشتم برم سر کار


فکر کن اولین روز کار ی اونم بعد تعصیلات


این روزا انگاری اصلا دلم نمی خواد زندگی کنم


کوچولو شدم


بهونه گیر شدم


اصلا واقعا نمی دونم چم شده


با خودم می گم یکم طاقت بیارم


اما بعدش می گم ای بابا این قیافه ی لهیده طاقن نیارم هیچ اتفاق


خاصی نمی اوفته .


اینجا لا اقل از خنده های زورکی خبری نیست


احساس می کنم واقعا در مونده شدم


می دونم که باید طاقت بیارم


باید با خودم کنار بیام


باید صبر کنم


دلیلش رو نمی دونم اما می دونم باید صبر کنم


احساس می کنم فراموش کردم خودم رو زندگی مو


یادم رفته چطور باید زندگی کرد


چی به سرم اومده


چرا من باید دچار این وضعیت بشم


همیشه فکرمی کردم دختر قوی ای هستم و شرایط رو خوب می


تونم کنترل کنم اما اینبارانگاری شرایط رو سرم سوار ه نفسم واقعا


به شماره افتاده ...می ترسم


شرایط سختیه


گاهی و اقعا احساس درموندگی می کنم


چرا باید بترسم؟ من خدایی دارم که تو همین نزدیکیه


اگه همین خدا ی مهربون نبود تا حالا شاید خیلی کارا کرده بودم


که ظاهرا به نفعم می بود اما....


حاضر م این سختی و عذاب رو تحمل کنم


اما ذره ای خدای مهربونم رو آزار ندم...


می دونم آخر سر کمکم می کنه


مهم اینکه من باور دارم که خدا هیچ وقت تاخیر نمی کنه!


من منتظرم


منتظر تغییر و بهبود شرایطم و اینکه دوباره به زندگی برگردم


زندگی که مدت هاست فراموشش کردم


الهی گاهی نگاهی.....

نظرات 2 + ارسال نظر
شاهرخ م جمعه 14 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 02:11 ق.ظ

سلام هزار باره . اواز تلخت را بخوان ولی تلخی مکن

mosafer شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 07:54 ب.ظ

دوستت دارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد