با ید تو رو پیدا کنم






شاید هنوزم دیر نیست


تو ساده دل کندی ولی


تقدیر بی تقصیر نیست


با اینکه بی تاب منی


بازم من رو خط می زنی


باید تو رو پیدا کنم


تو با من و دور از منی


کی با یه جمله مثل من


میتونه آرومت کنه


اون لحظه های آخر از


رفتن پشیمونت کنه


دلگیرم از این شهر سرد


این کوچه های بی عبور


وقتی به من فکر می کنی


حس می کنم از راه دور



آخر یه شب این گریه ها


سوی چشمام رو می بره


عطرت داره از پیرهنی


که جا گذاشتی می‌پره


باید تو رو پیدا کنم


هر روز تنهاتر نشی


راضی به با من بودنت


حتی از این کمتر نشی


پیدات کنم حتی اگه


پروازم رو پر پر کنی


محکم بگیرم دستت رو


احساسم رو باور کنی


باید تو رو پیدا کنم


شاید هنوزم دیر نیست


تو ساده دل کندی ولی


تقدیر بی تقصیر نیست


نظرات 8 + ارسال نظر
ali چهارشنبه 26 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 10:03 ب.ظ

نشد یه قصری بسازیم پنجره هاش آبی باشه

من باشم و اون باشه یه شب مهتابی باشه

نشد یه جا بمونه و آخر بشه ماله خودم

حتی یه بار یادش نموند ماه و روز تولدم

با همه التماس من نشد دیگه نره سفر

شعرام به جز اون رو هر دیونه ای گذاشت اثر

نشد برم واسش بغل بغل شقایق بچینم

نه اینکه من نخوام برم نذاشت گلها رو ببینم

نشد همه دعا کنن همیشه اون باشه پیشم

یکی میگفت خواب دیده که اون گفته عاشقش میشم

اما نشد قسمت ما یه لحظه روشن و خوش

پیغوم واسش فرستادم گفتم بازم منو بکش

نشد که نشکنه واسم این چینی شکستنی

هیچ جای دنیا ندیدم عجب چشای روشنی

باورنکرد یه مژشو به صدتا دریا نمیدم

یه تار مو خواستم نداد گفت به تو دنیا نمیدم

راست میگه هرچی اون بگه من کجاو دیونگی

چه جور به حرف هاش گوش کنم اون گفت بچسب به زندگی

خلاصه اخرش نشد ما گل سرخ بکنیم

اون گفت برو که بتونیم خوب حفظ آبرو کنیم

نشد یه بارم برسم به آرزوهای محال

یه خاطره مونده برام با یه سبد میوه کال

نشد منم واسه یه بار به آرزوهام برسم

گذشته کار از کارمون دیر شده به خدا قسم

نشد به موقع این کویر ابری شه بارون بگیره

نشد خودش آینه که هست بیادو شمدون بگیره

نشد بپاشم زیره پاش عطر گل محمدی

نشد بهم جواب بده حتی بهم بگه بدی

نشد دوست دارم بگه به من که نه به دیگری

نشد یه بارم رد بشه از رو شعرام سرسری

نشد یه کاری بکنه که بدونم دوسم داره

آتیش گرفتم یه باره نگام نکرد بگه اره

نشد یه بار حرف بزنه نذاره پای سرنوشت

نشد یه شب نگم خدا الهی که بره بهشت

نشد شبی یه بار واسش یه فال حافظ نگیرم

نشد تو رویاهام براش روزی هزار بار نمیرم

نشد برم نشد نره نشد بخواد نشد بیاد

نشد ولی شاید بشه واسم دعا کنید زیاد

از شما پنهون نکنم یه حرفایی بهم زده

گفته همین روزا میاد اما هنوز نیومده

قصه داره تموم میشه مثل تموم قصه ها

فقط واسم دعا کنین اول خدا بعدم شما

نیاز جمعه 28 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 01:18 ق.ظ

...

آفرین.زیباست :)

زیبا دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 08:02 ق.ظ http://fadayeilia.blogfa.com

دوست من سلام
دل نوشته هاتون بسیار زیباست من که خیلی لذت بردم

دوست من از او چه خبر او که بخشنده ومهربان است او که نزدیک و دوست داشتنی است او که زنده و حاضر است او که ... .

ممنونم
موفق باشی

nazanin shila دوشنبه 31 فروردین‌ماه سال 1388 ساعت 11:15 ب.ظ http://emtedade-parvaz.blogfa.com/


همچو صبــحم یک نفس باقیــست با دیـدار تو


چهره بنما دلبرا تا جان برافشـــانم چو شمــع

جودی آبوت 60 سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 12:47 ق.ظ

سلام دوستی و خیلی قشنگ نوشته بودی
لذت بردم

کامران سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 08:51 ب.ظ http://cinemafestival.blogsky.com

گفتی که مرا دوست داری گله ای نیست

بین عشق من وتو فاصله ای نیست

گفتم کمی شتاب کن وگوش به من بسپار

گفتی باید بروم حوصله ای نیست

پرواز رسم خوبیست ولی حیف نمی آیی تو

دیگر اثر از ارکیده ام نیست!

گفتی که می خواهم فکر خودم باشم

آنگاه عشقت در خاطر من ملالی نیست

رفتی تو...

مرا با هزاران نفرین گذاشتی پشت سرت

به سلامت...



بگذار بمیرم من

مساله ای نیست

کامران سه‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 09:21 ب.ظ http://cinemafestival.blogsky.com

سلام.
منم فیلمسازم.
فیلم کوتاه جنجالی جاده ابریشم مال منه!
نماینده ایران در معتبرترین جشنواره قیلم کوتاه دنیا(تامپره)

alireza پنج‌شنبه 11 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 10:07 ب.ظ

سلام ماه
چیزی را که نمی توانی بدست یباوری فراموش کن و چیزی را که نمیتوانی فراموش کنی بدست بیاور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد