چه دنیای عجیبیه...

دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد

خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردهایش شده ایم

حسین پناهی

نظرات 6 + ارسال نظر
یوسف سورنی نیا دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1390 ساعت 09:04 ب.ظ http://usef.blogfa.com

درود بر شما

امدم سری بزنم و وبلاگت رو ببینم

دیدم که دنیائی داری برای خودت

شاد باشی و سر بلند .

ایلیا سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:11 ق.ظ http://ghalbezakhmi.blogsky.com

"آستانه"
مرگ ، چون آشنایی
که به بوی هزار عطر زندگی آغشته است ،
از دیوار سفید بیرون می آیدُ
چشم در چشم کودک می ایستد ...
سیب سرخ از دست کودک به زمین می اُفتد ،
آری !برای حمل بار اضافه ،
باید به وجودمان واگن اضافه نسب کنیم !
واگنی از پس واگن
و قطاری خواهیم ساخت ،
به درازای انتهای بی انتهای ریل !
زنی خالی از عشق ،
برای تسکین درد استخوان پاهایش ،
به گریه پناه می برد
و گربه ،
برای گذشتن از آستانه درنگ می کند!
حسین پناهی
*************************************
سلام باب آشنایی بود که اتفاقی به وب شما سر زدم
وب زیبایی دارید
لطفا خبر بدین با چه اسمی لینکتون کنم

موفق باشید

[ بدون نام ] سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:12 ب.ظ

درود بر دختر شرقی..... وبلاگ زیببایی داری اگه تمایل داشتی تبادل لینک داشته باشیم

شبگرد سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:16 ب.ظ http://ruzhayebioo.blogsky.com

سلام وب زیبایی دارین خبر بدین با چه اسمی لینکتون کنم

آیدا سه‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1390 ساعت 11:19 ب.ظ http://talaye.blogsky.com/

ای بابا دنیا می تونه خیلی قشنگ هم باشه ها !

یوسف سورنی نیا چهارشنبه 28 دی‌ماه سال 1390 ساعت 02:01 ق.ظ http://usef.blogfa.com

گاهی ادم ها پشت و رو می شن و می تونی چیزای جدیدی ببینی ، اون فرصت رو غنیمت بدار که بتونی قلبشون رو و هر چیزی که توشه ببینی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد