زن است دیگر...


زن است دیگر ....
گاهی دلش می خواهد بهانه های الکی بگیرد ....
به هوای آغوش تو ..... شانه های تو .....
که بعد ...
آروم .... خیلی آروم .... در گوشش بگی ببین من عاشــــــ قـــــ تـــــ م .....

.

.

.

وقتی دست زنی را عاشقانه میگیری
تازه میفهمی مرد بودن را باید میانِ دستانِ ظریف زن احساس کرد.
مرد که باشی
وقتی سرت را روی سینه اش میگذاری
حس میکنی چقدر به زن نیازمندی
و زن چقدر به حس مرد بودنت نیازمندِ است ...

نظرات 2 + ارسال نظر
مجنون شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:09 ق.ظ

خیلی قشنگ بود .مرسی.......
راستی،یه چند وقتی گمت کرده بودم..اما امروز یهو پیدات کردم.تو چرا جواب نمیدی هیچی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ

مامان نسترن شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:26 ق.ظ http://amirali1.niniweblog.com

سلام. نوشته هاتون عالیه. مخصوصا اون متنی که راجع به خودتون ونوشتن وبلاگ بود رو خیلی پسندیدم. حس می کنم یه جورایی شبیه من فکر می کنید. موفق باشین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد