یادگار یه دوست قدیمی

teeefous : sade tarine sadeha sade tar ast ey nazanin

sade begam sadegiyat didani ast bia bebin


عشق به حسین عشق به همه خوبیهاست

...

قفل ...

شمع ...

نمادی از انسان ...

غم ...

مشکل ...

همین ...

باران

باران

هر وقت که دلم برایت تنگ می شود

می روم جایی دور .... پشت ابرها .... می گریم ....

پس هر وقت باران آمد بدان که دلم برایت تنگ شده ....

شب یلدا ....

شب یلدا ....

انتظار آشنا ترین واژه برای تنهائیم است

ولی این بار قرار بود بیایی

خیلی زود

و از میان ابرها برایم نور بیاوری

خیلی وقت است که در میان این دیوارها

راه را گم کرده ام

اما امید آمدنت را بهانه می کنم و می نشینم

خیلی دیر کردی

ولی برایم عادت شده که بمانم

اما این بار .... هم کوچه تنگ تر شده و هم زمان طولانی ....

دعا می خوانم

که زودتر برایم نور بیاوری

اما ...

برف می بارد

نزدیکی های صبح

صدایت را می شنوم

آرام از پشت سر می گویی :

- تقصیر من نبود ... امشب شب یلداست و اتنظارنور طولانی

ولی بالاخره آمدی

با کاسه ای از نور

و چند دانه انار ....

انگار باران می بارد...


آسمان را نقاشی می کند ...

لبخندت  خورشید

گیسوانت چهارچوب پنجره ...

میزی از انتظار

چند صندلی از تنهایی های پشت پنجره

بارانی از اشکهای دوری

و چند شاخه خاطره  روی گلدانی از ابر...

 

 

هوا همیشه بارانی است

از وقتی تو رفتی

خورشید هم به خاطره ها پیوسته ...

میز و صندلی ثابت است

انتظار و تنهایی ...

تکرار ساده ای از زندگی

بدون تو

با خاطرات

بی خورشید ...

 

باز هوا ابری شد

انگار باران می بارد ...

خیلی وقت بود دلم می خواست بنویسم ...

خیلی وقت بود که دلم می خواست بنویسم

 

اما نه جوهر داشتم ، نه کاغذ

 

و نه حرفی برای نوشتن ...

 

می خواستم از قلبهای تهی بنویسم

 

از تمام نامهربانی ها

 

و

 

از گذشته هایی که همه به باد سپردند ...

 

دلم می خواست از عشق بنویسم

 

اما چیزی برای نوشتن نداشت ...

 

صدای زوزه باد را می شنوم

 

صدای پر شدن نفسها از خاکستر

 

ابرهای خاکستری و درخت بی برگ

 

و گلدانی که نظاره گر ریختن گلبرگهایش بود ...

 

 

خیلی وقت بود که دلم می خواست بنویسم

 

از کوزه گری که گلش خشک شد

 

از نقاشی که رنگش تمام شد

 

از باغبانی در کویر

 

و از تو ...

 

که آمدی ، ولی باز رفتی ...

 

ولی نتوانستم ...

کاش این من نبودم ...

کاش این من نبودم ...

تقصیر خودم است

جواب سخن عاشق بی پیشه را

با سبدها گل هدیه پاسخ دادم ...

برای هر " ع " سبدها اشک ریختم

برای هر " ش " شبها را ماندم گریستم

و برای هر " ق " قصیده هایی سراییدم ، کاغذهایی تر ...

کاش این من نبودم ...

۲:تقدیم به طلوع آخر

تنها برای تو ...

به یادت می خوانم

با یادت اشک می ریزم

و به خاطرت می مانم

به یاد رویاهای بی باد

به یاد یادهای آشفته

اشکهای جاری در رود

و خاطراتی روی آب ...

نگاهت را به یاد می آورم

ای یگانه ترین عنصر هستی

و ای تنها دلیل رویای شبانه ...

دریا ها را بدون تو می پیمایم

و فقط یادت را به همراه دارم

ای آبی ترین موج دریا ...

کوه ها را بی وجودت طی می کنم

و تنها صدایت را می شنوم

ای سرخ ترین لاله کوهی ...

در کویر قدم می گذارم

بدون حضورت

و تنها نامت را در دفترم حمل می کنم

ای سبزترین درخت کویر ...

زندگی را سیر می کنم

اما نه بی تو

با یادت ، وجودت ، حضورت و نامت

که تنها دلیل زیستن بود

و پایان یافت

این راه صعب العبور بی انتها

و تنها دلیلش تو بودی ...

۱:سلام آشنایی

بنام خالق یکتا
سلامی چو بوی خوش سیب
سلام بهونه قشنگ برا نوشتنم

من امروز به  جمع شما پیوستم امیدوارم که به من

کمک کنید تا  بتونم در کنارتون  باشم. خسته  شدم اخه بلد
 
نیستم فارسی تایپ کنمراستی یادت نره منخیلی

دوستت دارم.