تو را در آسمان شرق میجویم .
جایی که آرزوهای نقره ای من خانه دارند .
تو را در حسرت یک قوی تنها ء
تو را در بال و پر یک پرستوی شوریده ء
تو را در بوسه ی پروانه ها
و در مغرب گیسوان فرشته هایی که هرگز زمین را ندیده اند ء
می جویم . چشمهایت جمهوری مهربانی و عشق است.
بگو من در کدام یک از خیابانهای آن زاده خواهم شد؟
خدایا ء من از تمام کلمات دنیا
فقط دو کلمه را می خواهم:((دوستت دارم))
و دلم می خواهد شکوفه ها و کو هستانها گرد من جمع شوند
و هزاران بار آن را با من تکرار کنند
سلام به شما که زیبا می نویسید
تو همین نزدیکی شما یه میخونه هست که واسه اومدن تک تک شماها لحظه شماری می کنه پس زیاد منتظرش نذارین ......
منتظر قدوم مبارکتون هستم
میخونه ی حضرت عشق همیشه از شما پذیرایی می کنه الیته میوه ی پذیراییش چیزی نیست جز......عشق....
منتظرتون هستم
در پایان به این امیدوارم که اه اومدین صبر کنین و استفاده کنین البته که اگه این بنده ی حقیر لیاقت پذیرایی از شما رو داشته باشم
راستی با تبادل لینک چطوری؟؟
منتظرم....
فعلا...
خدا نگهدار
سلام به کسی که جز خدا کسای دیگه ای رو هم داره
راستی برای دیدن وبلاگ زیبات دوباره اومدم ولی از عکس زمینه اش خبری نبود
میخواستم بپرسم چطور اون عکس پابت رو روی وبلاگت گزاشتی ... که پاکش کردی .حد اقل بهم سر بزن . دوست دارم نظر بقیه رو در مورد بعضی مطالبم بدونم.
و نترسیم از مرگ ....
مرگ پایان کبو ترها نیست..
مرگ در ذهن اقاقی جاریست...
مرگ در یک گوشه نشسته وبه ما می نگرد.
زندگی چیزی نیست...
زندگی چیزی نیست...
زندگی...
قطره اشکیست که جاریست .
زندگی...
شعله شمعیست که می سوزاند.
و با لهای شاپرک ...
توانایی تحمل آتش نگاه تو را ندارد
و اشکهای شاپرک بی مقدار برای آتش...
زندگی چیزی نیست...