یکی از روزهای چهل سالگیت
در میان گیر و دار زندگی ملال آورت
لابه لای آلبوم عکس هایت 
عکس دختری مو مشکی را پیدا میکنی
زندگی برای چند لحظه متوقف میشود
...
و قبض های برق و آب برایت بی اهمیت
تازه میفهمی
بیست سال پیش
چه بی رحمانه
او را
در هیاهوی زندگی جا گذاشتی!یغما_گلرویی