ای کاش آسمون حرف کویر رو میفهمید
و اشک خود رو نثار گونه های خشک او می کرد ....
ای کاش واژه حقیقت آنقدر با لبها صمیمی بود
که برای بیان کردنش به شهامت نیاز نبود ...
ای کاش دلها آنقدر خالص بودن
که دعا ها قبل از پائین آمدن دستها مستجاب می شد ....
ای کاش شمع ، حقیقت محبت را در تقلای بال پر سوز پروانه میدید
و او را باور می کرد ...
ای کاش مهتاب با کوچه های تاریک شب آشناتر بود ....
ای کاش آنقدر مهربان بود که داغ را به دست خزان نمی سپردند ....
ای کاش فریاد آنقدر بی صدا بود که حرمت سکوت را نمی شکست ...
و کاش مرگ معنی عاطفه را می فهمید و عاطفه معنی عشق.....
و کاش تو .......
برگرد ........ |
سلام.....
عزیز عالییییییییییییییییییییی.....
من میتونم شما رو لینک کنم......
وای که لذت بردم.......
سلام وبلاگتون خیلی خوب و زیبا بود سربلند و پیروز باشید
سلام بانو خوبی پیشاپیش سال نو رو بعت تبریک میگم منم آپ کردم یه سر به من بزن لینکتم کردم خواستی منم لینک کن
سلام منم مثل بقیه به ما می گم بانو
تو هم رفتی؟
تو هم داری تمام می شی مانند خیلی های دیگر که تمام شدند