ادم برفی به ادمها می خندد
چون قلب ادم برفی با خورشید بهاری گرم می شود
ولی قلب ما ادم ها گاهی توی بهار هم سرد و بی روح باقی می ماند.....
ادم برفی به ما می خندد چون قلبش را به هر شکلی که بخواهد در می اورد
ولی قلب ما ادمها وقتی شکست دیگه شکل نمی گیرد.....
ادم برفی وقتی قلبش دو تکه شود باز به هم وصلش می شود
ولی ما ادمها وقتی قلبمون دو تکه شد...
تکه هاش دور می اندازیم.....
ای کاش منم یک قلب ادم برفی داشتم.
ای کاش هنوز کودکی بودم که در کنار کوچه بازی می کرد
و به دنیای اما و چرا تنها لبخند می زدم و
زندگی را در لبخند مادر معنی می کردم
صدای تو را از میان مه شنیدم و به سویت امدم
ولی خود در جادوی مه گم شدم
و شبح وار می گردم و می گردم...
چیزی از گذشته خود بیاد ندارم جز اینکه می خواستم حرکت کنم
ولی به کجا؟......
من کی هستم؟...
کجا دارم می روم؟ ...
برای چه می روم؟...
اسمم را فراموش کردم ...
من هیچ کسی نیستم جز یک شبح سرگردان....
یک شبح که روی برگ یک گل سرخ نشسته
و نمی داند چرا گلبرگهای گل سرخ از
شبنم چشمانش خیس شده...
نمی دانم نمی دانم نمی دانم
چشمهایم را می بندم و به دنیای با تو بودن پا می گذارم ...
صدایت را با گوش جان می شنوم
(به اندازه کهکشان راه شیری دوست دارم)
صدایی که مرا به خود می خواند به دور
از دنیای گرگ و میش
جایی دور تر از دنیای بودن یا نبودن
جایی که بودن خویش را در وجودت معنی کنم...
به عقربه رقاص زمان نگاه می کنم که
بدون توجه به من می رقصد و می رقصد...
صدای قلبم را می شنوم که می گوید....
صدایم کن صدایم کن.....
و من هنوز منتظرم
در کوچه های کودکی خودم قدم می گذارم...
هنوز همه چیز بوی زندگی می دهد...
ارزوهایی به زیبایی یک اسباب بازی و به شیرینی یک بستنی...
ارزوهایی به سادگی یک لبخند و
به گرمی اغوش پر مهر پدرم ...
ای کاش هرگز بزرگ نشده بودم...
سلام خوبید ؟
منو که یادتون نرفته (خزونه)
من یعد از ۴ ماه دوباره مطلب گذاشتم خوشحال میشم سر بزنید
یا حق
چشم هایم را در این گونه موارد نمی بندم!
واقعا بلاگت خیلی قشنگه
فقط حیف که حجم قالبش از بس زیاده
جون به لب آدم میرسونه تا باز شه.
موفق باشی
قلب تو که خوبه
قلب آدم برفی می خوای چیکار؟
{چشمک}
سلام...
به یاد آر آن لحظه را که خواهم رفت وچیزی از من به جای نخواهد ماند...جز رد پایی که در گریه آسمان محو خواهد شد....به یاد آر مرا ..آ لحظه که رفتم و تنها اسمم بر لبانت گرمی می بخشد.....
به منم سر بزن..همیشه...همیشه..منتظرتم////
ال اس دی آپ شد
تو ال اس دی بوی مرگو با تمام وجودت احساس می کنی
ال اس دی لذت به توان بی نهایت
بودن برای من و تو افسانه ای بیش نیست...!
یقین کن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
داستان من و تو ، افسانه ء قشنگی است.
یک افسانه قشنگ ، پایان قشنگی دارد؛ یا ندارد؟ یادم نیست.
زمان ، حافظه اش خوب است ؛ مطمئنم می داند.
برایش صبر می کنم ، تا افسانه ء قشنگمان را به پایان برساند.
می دانی،
من می دانم- هر چه که پیش آید -
هر کسی هر روز هر جایی داستان من و تو را بخواند ،
به خودش خواهد گفت :
داستان من و تو ، افسانه ء قشنگی است.
همیشه بارانی ترین نگاه هایم را برای تو کنار گذاشته ام
و آبی ترین لحظه هایم را با خیال حضور تو به دست باد سپرده ام
همین فردا که بیدار شوم وقت نگاهت
زمانه ترانه دلتنگی آسمان جشن میگیرم
تا شاید آشنایی ها را تجربه کنم
سلام نازنینم
ممنونم بهم سر زدی وبلاگت سنگینه ۲روز طول کشید تا بالاخره برای من بالا اومد!
سلام!
خوبی بانو دیگه سری با من نمی زنی :(