.
.
.
تا کی باید در سرزمین عشاق سر به زیر باشم
و چشمهای خیسم را از دیگران پنهان کنم؟
تا کی باید بگویم که عاشقم ، ولی یک عاشق تنها ،
عاشقی که معشوقش در کنارش نیست!
تا کی باید به انتظارت زیر باران بنشینم و
همراه با آسمان بنالم و ببارم.
و تا کی باید با دستهای خالی ، با آغوش سرد ،
با دلی خالی از آرزو و امید ،
با چشمانی خیس و شاکی زندگی کنم؟
آری تا کی باید تنها صدای مهربان تو را بشنوم
ولی در کنارتو نباشم عزیزم!
khoshhal misham age be man sar bezanid web khobi dari